پاره‏اى از نشانه‏هاى تدبير الهى‏ - ترجمه تفسیر المیزان جلد 19

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 19

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مگر پرواز مرغان بر بالاى سر خود را نديدند كه چگونه پر و بال خود را باز و بسته مى‏كنند و جز رحمان كسى آنها را در فضا نگه نمى‏دارد. آرى او به هر چيزى بينا است (19).

آيا چه كسى است آن كسى كه شما او را به جاى رحمان ياور و لشكر خود مى‏پنداريد تا شما را يارى كند؟ نه، كافران هيچ يك از آنچه گفتيم ندارند تنها سرمايه آنان غرور است و بس (20).

و يا كسى را كه خدا مى‏دانيد اگر اللَّه به شما رزق ندهد او مى‏دهد؟ نه، هرگز، بلكه اين كفار با روشن شدن حق از آن دورى مى‏كنند و در گريز از آن لجاجت مى‏ورزند (21).

پس آيا كسى كه با صورت روى زمين مى‏خزد هدايت يافته‏تر است و يا آن كس كه استوار و راست قامت در صراط مستقيم گام برمى‏دارد؟ (22).

بيان آيات

پاره‏اى از نشانه‏هاى تدبير الهى‏

در اين آيات پشت سر هم، نشانه‏هاى تدبير الهى را ذكر مى‏كند، تدبيرى كه ربوبيت آن جناب را اثبات مى‏نمايد، و اين نشانه‏ها را با انذار و تخويف ذكر نموده، مى‏فرمايد:

" هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا"، دنبالش مى‏فرمايد:

" أَ وَ لَمْ يَرَوْا إِلَى الطَّيْرِ"، كه بعد از انذار در آيه" الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ" و آيه" الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ ..." و آيه" وَ لَقَدْ زَيَّنَّا ..." قرار گرفته.

" هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا فَامْشُوا فِي مَناكِبِها وَ كُلُوا مِنْ رِزْقِهِ وَ إِلَيْهِ النُّشُورُ" كلمه" ذلول" در مركب‏ها به معناى مركب رام و راهوار است، مركبى كه به آسانى مى‏توان سوارش شد، و اضطراب و چموشى ندارد. و كلمه" مناكب" جمع منكب است، كه نام محل برخورد استخوان بازو با شانه است، و اگر نقاط مختلف زمين را منكب‏ها خوانده، استعاره است.

راغب «1» مى‏گويد استعاره آوردن منكب براى زمين، مثل استعاره آوردن" ظهر- پشت" براى زمين در آيه 45 سوره فاطر است:

" ما تَرَكَ عَلى‏ ظَهْرِها مِنْ دَابَّةٍ- هيچ جنبنده‏اى بر پشت زمين زنده و باقى نمى‏گذاشت". و اگر زمين را- چون اسبى- رام خواند، و قطعات آن را" پشت"، (گرده) و منكب (شانه) ناميد، به اين اعتبار بود كه زمين براى انواع تصرفات‏
انسان رام است، نه چموشى- زلزله- دارد، و نه از تصرفات بشر امتناع مى‏ورزد. مفسرين ديگر در توجيه ذلول بودن و منكب داشتن زمين توجيهات مختلفى دارند كه تمام آنها به همين توجيه ما برمى‏گردد.

(1) مفردات راغب، ماده" نكب".

/ 676