اشاره به اينكه دليلى بر نفى چشم زخم و خرافى بودن آن نيست‏ - ترجمه تفسیر المیزان جلد 19

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 19

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در نتيجه مجموع دو آيه دلالت مى‏كند بر اينكه بيرون رفتن يونس با خشم اقتضاى اين را داشته كه تا روز قيامت در شكم ماهى بماند، و ليكن تسبيح دائميش قبل از افتادن در شكم ماهى و بعد از آن از اين اقتضا منع كرده، و باعث شده كه مقدرش طورى ديگر شود، و آن اين است كه ماهى او را در بيابان بيندازد، و نيز مقتضاى عملش اين بود كه او را به صورتى زشت و مذموم بيندازد، و ليكن مانعى ديگر از آن جلوگيرى نمود، و آن نعمتى از پروردگارش بود، كه او را دريافت، و نه تنها مذموم نشد، بلكه پروردگارش او را اجتبا كرد و از صالحانش قرار داد، پس بين دو آيه منافاتى نيست.

و ما در بحث‏هاى گذشته مكرر گفتيم كه:

حقيقت نعمت، همانا ولايت و سرپرستى خداست، و بنا بر اين به طور متعين جمله" لَوْ لا أَنْ تَدارَكَهُ نِعْمَةٌ مِنْ رَبِّهِ" معنايى ديگر خواهد داشت.

" فَاجْتَباهُ رَبُّهُ فَجَعَلَهُ مِنَ الصَّالِحِينَ" توضيح اين جمله يعنى معناى" اجتبا" و" صلاح" در مباحث گذشته گذشت.

اشاره به اينكه دليلى بر نفى چشم زخم و خرافى بودن آن نيست‏

" وَ إِنْ يَكادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ" كلمه" ان" بدون تشديد، مخفف" ان" است، و كلمه" زلق" به معناى زلل و لغزش است، و" ازلاق" به معناى ازلال، يعنى صرع است، و كنايه است از كشتن و هلاك كردن.

و معناى آيه اين است كه:

محققا آنها كه كافر شدند وقتى قرآن را شنيدند نزديك بود با چشم‏هاى خود تو را به زمين بيندازند، يعنى با چشم زخم خود تو را بكشند.

و مراد از اين" ازلاق به ابصار"- به طورى كه همه مفسرين گفته‏اند- چشم زدن است، كه خود نوعى از تاثيرات نفسانى است و دليلى عقلى بر نفى آن نداريم، بلكه حوادثى ديده شده كه با چشم زدن منطبق هست، و رواياتى هم بر طبق آن وارد شده، و با اين حال علت ندارد كه ما آن را انكار نموده بگوييم يك عقيده خرافى است.

بعضى «1» از مفسرين گفته‏اند:

معناى آيه اين است كه وقتى ذكر را يعنى قرآن را از تو مى‏شنوند با نظرى سرشار از كينه و خشم به تو نظر مى‏كنند، به طورى كه مى‏خواهند با همان نگاه تيزشان تو را بكشند.

" وَ يَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَ ما هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ" نسبت ديوانگى به آن جناب دادن در هنگامى كه قرآن را از او مى‏شنوند، خود دليل بر اين است كه مى‏خواسته‏اند بگويند قرآن از القائات شيطانها و جن است، و به همين جهت خداى تعالى وقتى مى‏خواهد پاسخشان بدهد، مى‏فرمايد:

قرآن به جز ذكر براى عالميان نيست.

و در آغاز سوره نسبت جنون به خود آن جناب را رد كرد، و فرمود:

" ما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُونٍ" در آخر سوره هم همان سخن آغاز سوره را آورد، تا آغاز و انجام با هم منطبق باشد.

(1) مجمع البيان، ج 10، ص 341.

/ 676