وصف آن دو بهشت‏ - ترجمه تفسیر المیزان جلد 19

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 19

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در بين همه أقوالى كه ملاحظه كرديد ممكن است بگوييم اين قول بهتر است، چون آيه شريفه‏
" لَهُمْ ما يَشاؤُنَ فِيها وَ لَدَيْنا مَزِيدٌ" «1» هم اشعارى بدان دارد، البته آن طور كه ما تفسيرش كرديم اين اشعار را دارد.

وصف آن دو بهشت‏

" ذَواتا أَفْنانٍ" كلمه" ذواتا" تثنيه ذات (داراى) است، و در خصوص كلمه" افنان" دو احتمال هست يكى اينكه جمع" فن" باشد كه معناى نوع را مى‏دهد، و معناى جمله اين است كه:

آن دو بهشت داراى انواعى از ميوه‏ها و ساير لذاتند.

و يكى ديگر اينكه جمع" فنن" يعنى شاخه تر و نرم باشد، كه در اين صورت معناى جمله اين مى‏شود كه:

آن دو بهشت داراى درختانى نرم هستند.

" فِيهِما عَيْنانِ تَجْرِيانِ" در اين جمله كلمه" عينان" نكره و بدون الف و لام و بدون توضيح آمده، تا دلالت كند بر عظمت امر آن دو چشمه كه در آن دو بهشت است.

" فِيهِما مِنْ كُلِّ فاكِهَةٍ زَوْجانِ" يعنى در آن دو بهشت از هر ميوه‏اى دو زوج هست، و منظور از" دو زوج" دو صنف است.

و بعضى «2» از مفسرين در باره اين دو صنف ميوه گفته‏اند:

يك صنف از آن ميوه‏هايى است كه آن را مى‏شناسند، چون آنها را در دنيا ديده بودند، و صنف ديگرى هست كه آن را نمى‏شناسند، چون در دنيا نبوده و نديده بودند. بعضى «3» ديگر وجوهى ديگر گفته‏اند ولى در خود آيه شريفه هيچ دليلى بر هيچ يك از آن وجوه نيست.

" مُتَّكِئِينَ عَلى‏ فُرُشٍ بَطائِنُها مِنْ إِسْتَبْرَقٍ ..."

كلمه" فرش"- به ضمه فاء و راء- جمع فراش است، و كلمه" بطائن" جمع بطانه است، كه به معناى باطن و جوف هر چيز است، در مقابل آن ظهائر كه جمع ظهاره است به معناى ظاهر و سطح بيرونى آن است. (و لذا آستر جامه را بطانه و رويه آن را ظهاره مى‏گويند)، و كلمه" استبرق" به معناى پارچه ابريشمين درشت‏باف است.

(1) مؤمنان هر چه بخواهند در بهشت دارند، ولى ما اضافه هم مى‏دهيم. سوره ق، آيه 35.

(2 و 3) روح المعانى، ج 27، ص 117.

/ 676