چند روايت در باره ايمان و اينكه دين حب، و حب دين است و در باره صفت رذيله" شح" - ترجمه تفسیر المیزان جلد 19

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 19

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

چند روايت در باره ايمان و اينكه دين حب، و حب دين است و در باره صفت رذيله" شح"

و نيز در همان كتاب به سند خود از امام صادق (ع) روايت كرده كه در ضمن حديثى فرمود:

ايمان اجزايى دارد كه به هم متصلند، پس ايمان خود يك خانه است، هم چنان كه اسلام يك خانه، و كفر يك خانه است (و لذا مى‏گويند:

فلان جا دار الايمان است، يا دار الكفر است) «1».

و در كتاب محاسن به سند خود از ابى عبيده از امام باقر (ع) روايت شده كه در ضمن حديثى فرمود:

اى زياد! واى بر تو، مگر دين بجز حب چيز ديگرى است. مگر نمى‏بينى كلام خداى را كه مى‏فرمايد:

" إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ". آيا به كلام خدا نظر نمى‏كنيد كه به محمد (صلوات اللَّه عليه) فرموده:

" حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمانَ وَ زَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ- ايمان را محبوب دلهايتان كرد، و آن را در دلهايتان بياراست".

و نيز فرموده:

" يُحِبُّونَ مَنْ هاجَرَ إِلَيْهِمْ- دوست مى‏دارند مسلمانانى را كه به سويشان هجرت مى‏كنند".

آن گاه فرمود:

پس دين همان حب است، و حب هم دين است «2».

و در مجمع البيان مى‏گويد:

در حديثى آمده كه بخل و ايمان در قلب هيچ مسلمانى جمع نمى‏شود، و همچنين غبار در راه خدا و دود جهنم در جوف مرد مسلمانى جمع نمى‏شود «3».

و در كتاب فقيه آمده كه:

فضل بن ابى قره سمندى گفته است:

امام صادق (ع) به من فرمود:

آيا مى‏دانى" شحيح" كيست؟

عرضه داشتم:

شحيح همان بخيل است.

فرمود:
نه، شحيح از بخيل بدتر است، براى اينكه بخيل به معناى كسى است كه از آنچه خودش دارد بخل مى‏ورزد، و در راه خدا نمى‏دهد، ولى شحيح كسى است كه حتى از آنچه در دست مردم است بخل مى‏ورزد، نه خودش به كسى چيزى مى‏دهد، و نه مى‏گذارد ديگران بدهند، و حتى هيچ چيزى در دست مردم نمى‏بيند، مگر اينكه آرزو مى‏كند از آن او مى‏بود، چه از حلال و چه از حرام، و به هيچ رزقى از خداى عز و جل قانع نمى‏شود «4».

(1) اصول كافى، ج 1، ص 27، ح 1.

(2) محاسن برقى، ج 1، ص 262، ح 327.

(3) مجمع البيان، ج 9، ص 262.

(4) من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 34، ح 9.

/ 676