معناى آيه" قَدْ فَرَضَ اللَّهُ لَكُمْ تَحِلَّةَ أَيْمانِكُمْ" اين است كه خداى تعالى راه چاره شكستن سوگند را كه همان دادن كفاره است براى شما بيان كرده «1».در نتيجه معناى آيه چنين مىشود:خداى تعالى براى شما تقدير كرد- گويى شكستن سوگند سود و بهرهاى است كه خداى تعالى به انسان داده، و از آن منع نفرموده، چون فرمود:" لكم"، و نفرمود:" عليكم"- كه سوگند خود را با دادن كفاره بشكنيد، و خدا ولى شما است، چون تدبير امورتان به دست او است، و او است كه برايتان تشريع احكام مىكند و هدايتتان مىنمايد، و او است داناى فرزانه.اين آيه دلالت دارد بر اينكه رسول خدا (ص) به ترك عملى سوگند خورده بوده، و به وى دستور مىدهد سوگند خود را بشكند، چون فرموده:" فَرَضَ اللَّهُ لَكُمْ تَحِلَّةَ أَيْمانِكُمْ"، و نفرمود" فرض اللَّه لكم حنث ايمانكم"، و" تحلة" از حل به معناى گشودن است، معلوم مىشود سوگندى كه آن جناب خورده بود آزاديش را سلب كرده بوده، و اين با سوگند بر ترك عملى مناسب است، نه سوگند بر انجام فعلى.
توضيح آياتى كه افشاى سر پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) توسط يكى از همسرانش (حفصه دختر عمر) و آزار شدن پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) را حكايت مىكند و از پشتيبانى خدا و جبرئيل و صالح مؤمنين و ملائكه از آن جناب خبر مىدهد
" وَ إِذْ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلى بَعْضِ أَزْواجِهِ حَدِيثاً فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَ أَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ ...قالَتْ مَنْ أَنْبَأَكَ هذا قالَ نَبَّأَنِيَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ" كلمه" سر" به معناى مطلبى است كه در دل خود پنهان كرده باشى و نخواهى ديگران از آن خبردار شوند، و كلمه" اسرار" كه باب افعال همان" سر" است، به معناى اين است كه همان مطلب را براى كسى فاش سازى و سفارش كنى كه آن را پنهان بدارد و به كسى اطلاع ندهد، و ضمير در" نبات به" به همان بعض ازواج بر مىگردد، و ضمير" به" به حديث، و ضمير در" أظهره" به رسول خدا (ص)، و ضمير" عليه" به" انباء" يعنى افشاى سر، و ضمير در" عرف" و در" أعرض" به رسول خدا (ص)، و ضمير در" بعضه" به حديث بر مىگردد، و اشاره به" هذا" به" انباء" يعنى افشاى سر است.و حاصل معناى آيه اين است كه:" و زمانى كه رسول خدا (ص) سرى از اسرار خود را نزد بعضى از همسرانش- يعنى حفصه دختر عمر بن خطاب- افشا كرد، و به وى سفارش فرمود كه اين مطلب را به كسى نگويد، همين كه حفصه آن سر رابر خلاف دستور آن جناب به ديگرى گفت، و قسمتى از سر آن جناب را فاش نموده از فاش كردن بقيه آن سر خوددارى نمود، رسول خدا (ص) جريان را به عنوان اعتراض به خود او خبر داد، يعنى خبر داد كه تو سر مرا فاش كردى، آن زن پرسيد چه كسى به تو خبر داد كه من اين كار را كردهام، و سر تو را فاش ساختهام؟
(1) مفردات راغب، ماده" حل".