مقصود از چهارمى بودن خدا براى سه نجوى كننده و ششمى بودن او براى پنج نجوى كننده‏ - ترجمه تفسیر المیزان جلد 19

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 19

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

" أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ" استفهام در اين آيه انكارى است. و منظور از رؤيت، علم يقينى است، كه بر اساس استعاره آن را رؤيت خوانده. و اين جمله مقدمه‏اى است كه مضمون جملات بعدى را تعليل مى‏كند. و حاصل مجموع آيه اين است كه:

اگر گفتيم اهل نجوى هر چند نفر باشند خدا هم يك نفر است با ايشان، براى اين است كه خدا آنچه را در آسمانها و زمين است مى‏داند.

مقصود از چهارمى بودن خدا براى سه نجوى كننده و ششمى بودن او براى پنج نجوى كننده‏

" ما يَكُونُ مِنْ نَجْوى‏ ثَلاثَةٍ إِلَّا هُوَ رابِعُهُمْ وَ لا خَمْسَةٍ إِلَّا هُوَ سادِسُهُمْ ..."

كلمه" نجوى" مصدر و به معناى" تناجى" يعنى با يكديگر بيخ گوشى سخن گفتن است. و ضميرهاى مفرد در آيه همه به خداى سبحان برمى‏گردد. و مراد از دو جمله" رابعهم" و" سادسهم" كسى است كه با شركت خود عدد سه را چهار و عدد پنج را شش مى‏سازد.

مى‏فرمايد:

اگر اهل نجوى سه نفر باشند چهارميشان خدا است، و اگر پنج نفر باشند ششمى آنها خدا است، چون خدا با ايشان و عالم به اسرار ايشان است. همان طور كه گفتيم در اول آيه مساله آگاهى خدا را ذكر كرد، و فرمود:

" أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ..."، و در آخر آيه براى بار دوم مى‏فرمايد:

" إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَلِيمٌ".

" وَ لا أَدْنى‏ مِنْ ذلِكَ وَ لا أَكْثَرَ"- يعنى و نه كمتر از اينها و نه بيشتر. با آوردن اين دو كلمه اطلاقى به كلام داد كه شامل تمامى اعداد اهل نجوى بگردد. اما كلمه" أدنى" شامل كمتر از سه نفر يعنى دو نفر و شامل كمتر از پنج نفر يعنى چهار نفر مى‏شود. و اما كلمه" اكثر" شامل عدد شش و بالاتر مى‏شود.

و از لطف سياق اين آيه آن است كه با آوردن عدد سه، چهار، پنج، و شش، ترتيب اعداد را رعايت كرده، بدون اينكه يكى از آنها را تكرار كرده باشد، چون ممكن بود بفرمايد:

هيچ نجواى سه نفرى نيست مگر آنكه خدا چهارمى آنان است، و هيچ نجواى چهار نفرى نيست، مگر آنكه او پنجمى آنان است، و هيچ نجواى پنج نفرى نيست، مگر آنكه او ششمى ايشان است.

" إِلَّا هُوَ مَعَهُمْ أَيْنَ ما كانُوا"- منظور از" با ايشان بودن خدا" با ايشان بودن از حيث علم و آگاهى به سخنانى است كه بيخ گوش يكديگر مى‏گويند، مى‏فرمايد:

خداى تعالى در اين نجوى شريك ايشان است.

با اين بيان روشن مى‏شود كه منظور از چهارم بودن خدا براى سه نفر اهل نجوى و ششم بودن براى پنج نفر اهل نجوى همين است كه:

خدا با ايشان است در علم، و مشترك با آنان است در اطلاع بر سخنان سرى آنها، نه اينكه خداى تعالى عدد سه نفر آنان را به صورت‏
يك انسانى مجسد چهار نفر كند، زيرا خداى سبحان منزه از جسميت و برى از ماديت است.

/ 676