مقصود از بيت معمور و بحر مسجور - ترجمه تفسیر المیزان جلد 19

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 19

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مقصود از بيت معمور و بحر مسجور

" وَ الْبَيْتِ الْمَعْمُورِ" بعضى «1» گفته‏اند:

مراد از" بيت معمور" كعبه مشرفه است، چون كعبه اولين خانه‏اى بود كه براى عبادت مردم بنا شد، و همواره از اولين روز بنايش تا كنون آباد و معمور بوده است، هم چنان كه قرآن كريم در باره‏اش مى‏فرمايد:

" إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبارَكاً وَ هُدىً لِلْعالَمِينَ" «2».

ولى، در روايات وارده، آمده كه" بيت معمور" خانه‏اى است در آسمان، برابر كعبه كه محل زيارت ملائكه است.

و اگر كلمه" كتاب" در اين آيه نكره و بدون الف و لام آمده براى اين است كه اشاره كند به اينكه چنين كتابى بى‏نياز از تعريف است، و اين قسم نكره آوردن، خود نوعى تعريف و مستلزم آن است.

" وَ السَّقْفِ الْمَرْفُوعِ" منظور از" سقف برافراشته"، آسمان است.

" وَ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ" راغب در مفردات مى‏گويد:

كلمه" سجر" كه مسجور از آن گرفته شده به معناى شعله‏ور كردن و تيز كردن آتش است «3».

ولى صاحب مجمع البيان گفته:

"مسجور به معناى مملو است، مثلا وقتى گفته مى‏شود:

" سجرت التنور"، معنايش اين است كه من تنور را پر از آتش كردم"«4».

و آيه شريفه به هر دو معنا تفسير شده، مؤيد معناى اول آيه" وَ إِذَا الْبِحارُ سُجِّرَتْ" «5» است، و در حديث آمده كه در روز قيامت درياها آتشى افروخته مى‏شوند.

بعضى «6» هم گفته‏اند:

مراد از" بحر مسجور" دريايى است كه آبش خشك شده و در
بسترش آتش افروخته مى‏شود.

(1) مجمع البيان، ج 9، ص 163.

(2) به درستى اولين خانه‏اى كه براى عبادت مردم بنا شد همان خانه‏اى است مبارك كه در مكه بنا شده، و سبب هدايت عالميان است سوره آل عمران، آيه 96.

(3) مفردات راغب، ماده" سجر".

(4) مجمع البيان، ج 9، ص 162.

(5) وقتى كه درياها افروخته مى‏شود. سوره تكوير، آيه 6.

(6) تفسير قرطبى، ج 17 ص 61.

/ 676