معناى" ذكر" و مقصود از تيسير قرآن براى ذكر - ترجمه تفسیر المیزان جلد 19

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 19

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

" فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ" كلمه" نذر" جمع نذير است و" نذير" به معناى انذار مى‏باشد.

بعضى «1» گفته‏اند:

كلمه مذكور خودش مصدر و به معناى انذار است، و ظاهرا كلمه" كان" ناقصه و داراى اسم و خبر باشد، اسمش كلمه" عذابى" و خبرش كلمه" فكيف" باشد، ممكن هم هست تامه باشد و ديگر خبر نخواهد، و فاعلش كلمه" عذابى" و كلمه" فكيف" حالى از آن باشد.

به هر حال استفهام در آن استفهام تهويل و ايجاد هول و هراس است، و مى‏خواهد با آن استفهام، شدت عذاب و صدق انذار را برساند.

معناى" ذكر" و مقصود از تيسير قرآن براى ذكر

" وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ" كلمه" يسرنا" متكلم مع الغير از ماضى است، و مصدر آن تيسير است كه به معناى آسان كردن است، و" آسان كردن قرآن براى ذكر" اين است كه آن را طورى به شنونده القاء كند، و به عباراتى در آورد كه فهم مقاصدش براى عامه و خاصه براى فهم‏هاى ساده و عميق آسان باشد، هر يك به قدر فهم خود چيزى از آن بفهمد.

ممكن هم هست مراد از آن اين باشد كه حقايق عاليه و مقاصد بلندش را كه بلندتر از افق فهم‏هاى عادى است در مرحله القاء در قالب عباراتى عربى آورديم تا فهم عامه مردم آن را درك كند، هم چنان كه اين معنا از آيه" إِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ وَ إِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتابِ لَدَيْنا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ" «2» استفاده مى‏شود.

و مراد از" ذكر"، ذكر خداى تعالى است به أسماء و صفات و افعالش. در مفردات مى‏گويد:

گاهى كلمه ذكر گفته مى‏شود و از آن هيئتى نفسانى اراده مى‏شود كه با بودش آدمى مى‏تواند هر شناختى را كه به دست مى‏آورد ضبط كند، و تقريبا نظير حافظه است با اين تفاوت كه به اين اعتبار حافظه‏اش مى‏گويند كه معرفتى است به دست آمده، و به اين اعتبار آن را ذكر (ياد) مى‏گويند كه همين الآن در نظر است، (چون ممكن است بسيارى مطالب و اسامى در حافظه باشد ولى الآن در ياد آدمى و حاضر در ذهن نباشد).

(1) روح المعانى، ج 27، ص 84.

(2) ما آن را كتابى خواندنى به زبان عربى كرديم، تا شايد شما تعقلش كنيد، و گرنه او در ام الكتابست كه نزد ما مقام بلند و فرزانه دارد. سوره زخرف، آيه 3 و 4.

/ 676