جنبههاى مختلف غلبه خدا و رسولان او (كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَ رُسُلِي)
" كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَ رُسُلِي إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ" منظور از كتابت خدا قضايى است كه مىراند.و ظاهر اطلاق غلبه و بدون قيد آوردنش اين است كه خدا از هر جهت غالب باشد، هم از جهت استدلال و هم از جهت تاييد غيبى، و هم از جهت طبيعت ايمان به خدا و رسول.اما از حيث استدلال، براى اينكه درك حق و خضوع در برابر آن فطرى انسان است، اگر حق را برايش بيان كنند، و مخصوصا از راهى كه با آن راه مانوس است روشن سازند، بدون درنگ آن را مىفهمد، و وقتى فهميد فطرتش به آن اعتراف مىكند، و ضميرش در برابر آن خاضع مىگردد، هر چند كه عملا خاضع نشود، و پيروى از هوى و هوس و يا هر مانع ديگر از خضوع عمليش مانع شود.و اما غلبه از حيث تاييد غيبى، و به نفع حق و به ضرر باطل قضاء راندن، بهترين نمونهاش انواع عذابهايى است كه خداى تعالى بر سر امتهاى گذشته كه دعوت انبياء را تكذيب كردند آورد، مانند قوم نوح كه همه را غرق كرد، و قوم هود كه زنده زنده در زير سنگ و خاك دفنشان نمود، و قوم صالح و لوط و شعيب و آل فرعون و ديگران كه هر يك را به عذابى دچار فرمود. و در كلام مجيدش در باره همين نوع تاييد فرموده:" ثُمَّ أَرْسَلْنا رُسُلَنا تَتْرا كُلَّ ما جاءَ أُمَّةً رَسُولُها كَذَّبُوهُ فَأَتْبَعْنا بَعْضَهُمْ بَعْضاً وَ جَعَلْناهُمْ أَحادِيثَ فَبُعْداً لِقَوْمٍ لا يُؤْمِنُونَ" «2»(1) روح المعانى، ج 28، ص 34.(2) سپس رسولان خود را يكى پس از ديگرى فرستاديم، هر رسولى كه به سوى امتى آمد تكذيبش كردند، و ما يكى پس از ديگر هلاكشان ساخته، براى آيندگان سرگذشت كرديم، و گفتيم دور باشند مردمى كه ايمان نمىآورند. سوره مؤمنون، آيه 44.