بحث روايتى
رواياتى متعدد دال بر اينكه امير المؤمنين (عليه السلام)" أُذُنٌ واعِيَةٌ" بوده است
در الدر المنثور است كه:ابن منذر از ابن جريح روايت كرده كه در تفسير آيه" لِنَجْعَلَها لَكُمْ تَذْكِرَةً" گفته است:اين تذكره براى امت محمد (صلوات اللَّه عليه) است، و چه بسيار كشتىها كه در گذشته در دريا غرق شده بود، و آثارى كه از بين رفته بود، و بعد از قرنها امت محمد (ص) آن آثار را يافتند، مثلا آثار كشتى نوح را در كوه جودى يافتند «2».مؤلف
در تفسير سوره هود در خلال داستان نوح (ع) مطالبى رفت كه مؤيد اين روايت است.و در همان كتاب است كه سعيد بن منصور، ابن جرير، ابن منذر، ابن ابى حاتم، و ابن مردويه، از مكحول روايت كردهاند كه گفت:وقتى آيه: " وَ تَعِيَها أُذُنٌ واعِيَةٌ" نازل شد رسول خدا (ص) فرمود:من از پروردگارم خواستم اين اذن واعيه را على بن ابى طالب قرار دهد، مكحول مىگويد:بعد از اين دعاى رسول خدا (ص) على (ع) بارها مىگفت:هيچ نشد چيزى از رسول خدا (ص) بشنوم و فراموش كنم «3».و نيز در همان كتاب است كه ابن جرير، ابن ابى حاتم، واحدى، ابن مردويه، ابن عساكر، و ابن النجارى همگى از برده روايت كردهاند كه گفت:رسول خدا (ص) به على فرمود:
(1) مردم قريهها اگر ايمان بياورند و تقوى پيشه كنند بركاتى از آسمان و زمين به رويشان مىگشائيم. سوره اعراف، آيه 96.(2 و 3) الدر المنثور، ج 6، ص 260.