بلكه امرى است روشن و عيان، پس آيه شريفه در معناى آيه" وَ يَوْمَ يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُوا عَلَى النَّارِ أَ لَيْسَ هذا بِالْحَقِّ" «1» خواهد بود.و به بيانى كه گذشت و معنايى كه براى آيه كرديم روشن شد كه كلمه" أم" در جمله" أَمْ أَنْتُمْ لا تُبْصِرُونَ" أم متصله است و اينكه بعضى «2» گفتهاند:" ام منقطعه و به معناى" لكن" است" خالى از بعد نيست." اصْلَوْها فَاصْبِرُوا أَوْ لا تَصْبِرُوا سَواءٌ عَلَيْكُمْ إِنَّما تُجْزَوْنَ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ" ماده" صلى"- به فتحه صاد و سكون لام- كه مصدر" اصلوا" و اين امر از آن است، به معناى چشيدن و تحمل كردن حرارت آتش است، و در نتيجه معناى جمله" اصلوها" اين است كه:" بچشيد آن را" يعنى بچشيد و تحمل كنيد حرارت آتش دوزخ را.و جمله" فَاصْبِرُوا أَوْ لا تَصْبِرُوا" به خاطر اينكه فاى تفريع بر سرش در آمده نتيجهاى است كه از دستور" بچشيد حرارت آتش را" گرفته، و اگر اين نتيجه را با ترديد بين امر و نهى بيان كرده، و فرموده:" صبر بكنيد و يا نكنيد" خواسته است به طور كنايه بفهماند صبر كردن و نكردن شما يكسان است. و به همين جهت دنبال اين جمله به طور صريح فرموده:" سَواءٌ عَلَيْكُمْ"، يعنى اين چشيدن آتش برايتان حتمى است و از شما جدا شدنى نيست، چه صبر بكنيد و چه نكنيد، نه اينكه صبر كردن، عذاب را از شما بر مىدارد و يا حد اقل آن را تخفيف مىدهد، و نه اينكه بىصبرى و جزع و فزع سودى به حالتان دارد. و جمله" سَواءٌ عَلَيْكُمْ" خبرى است براى مبتدايى تقديرى، و تقدير كلام" هما سواء عليكم- آن دو بر شما يكسانند" مىباشد، و اگر كلمه" سواء" را مفرد آورد، با اينكه در كلام دو چيز بودند كه با هم يكسان بودند، يكى صبر و يكى بىصبرى، از اين جهت است كه كلمه" سواء" در اصل مصدر است، و مصدر همه جا مفرد مىآيد.
عذاب مكذبان عين عمل آنها است و چه صبر كنند و چه بىتابى از آن جدا شدنى نيست
و جمله" إِنَّما تُجْزَوْنَ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ"، در مقام تعليل براى لازم بودن عذاب مذكور، و يكسان بودن صبر و جزع است، و معنايش اين است كه:اينكه گفتيم اين عذاب برايتان حتمى است، و از شما جدا شدنى نيست، براى اين بود كه ما اين عذاب را از جاى ديگر نياوردهايم، بلكه عين عمل خود شما است، همان كارهايى است كه مىكرديد، و معقول نيست ميان عمل و صاحب عمل سلب نسبت شود، و همواره اين نسبت برقرار است.(1) و روزى كه كفار بر آتش عرضه مىشوند از ايشان پرسيده مىشود:
آيا اين حق نبود؟. سوره احقاف، آيه 34.(2) روح المعانى، ج 27، ص 30.