اسوه بودن ابراهيم (عليه السلام) و پيروانش در تبرى از مشركين و توضيح در باره استغفار ابراهيم (عليه السلام) براى پدر و اينكه استثناى" إِلَّا قَوْلَ إِبْراهِيمَ لِأَبِيهِ ..." متصل است يا منقطع‏ - ترجمه تفسیر المیزان جلد 19

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 19

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اين وجه هم همان اشكال را دارد كه وجه قبلى داشت، براى اينكه در جايى سخن از داورى مى‏رود كه مورد اختلاف باشد، و مقام آيه چنين مقامى نيست، و لذا در آيه شريفه" إِنَّ رَبَّكَ هُوَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فِيما كانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ" «7» به خاطر اينكه سخن از اختلاف‏
رفته، كلمه" يفصل" را به داورى معنا مى‏كنيم، و مى‏گوييم معنايش اين است كه:

پروردگار تو در قيامت بين آنان در آنچه در باره‏اش اختلاف مى‏كنند داورى خواهد كرد.

" وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ"- اين جمله متمم جمله" لَنْ تَنْفَعَكُمْ" و به منزله تاكيد آن است، و معنايش اين است كه:

روز قيامت أرحام و اولاد، شما را در برطرف كردن آثار اين خيانت و امثال آن سودى نخواهند داشت، و خدا بدانچه مى‏كنيد بينا است و چيزى بر او پوشيده نيست، و به عظمت اين خيانت شما آگاه است، و خواه ناخواه شما را بر آن مؤاخذه خواهد نمود.

اسوه بودن ابراهيم (عليه السلام) و پيروانش در تبرى از مشركين و توضيح در باره استغفار ابراهيم (عليه السلام) براى پدر و اينكه استثناى" إِلَّا قَوْلَ إِبْراهِيمَ لِأَبِيهِ ..." متصل است يا منقطع‏

" قَدْ كانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْراهِيمَ وَ الَّذِينَ مَعَهُ ... أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ" در اين جمله خطاب را متوجه مؤمنين كرده. و جمله" أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْراهِيمَ" معنايش اتباع و اقتداء نيكو به ابراهيم است. و جمله" وَ الَّذِينَ مَعَهُ" به ظاهرش دلالت دارد بر اينكه غير از لوط و همسر ابراهيم كسانى ديگر نيز به وى ايمان آورده بودند.

" إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآؤُا مِنْكُمْ وَ مِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ"- يعنى ما از شما و از بت‏هاى شما بيزاريم، و اين بيان همان چيزى است كه بايد در آن اسوه و اقتداء داشته باشند.

" كَفَرْنا بِكُمْ وَ بَدا بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةُ وَ الْبَغْضاءُ أَبَداً حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ"- اين قسمت از آيه برائت را به آثارش معنا مى‏كند، و آثار برائت همين است كه به عقيده آنان كفر بورزند، و ما دام كه مشركند با آنان دشمنى كنند تا روزى كه خداى واحد سبحان را بپرستند.

و مراد از كفر ورزيدن به آنان، كفر ورزيدن به شرك آنان است، به دليل اينكه فرموده:

" حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ- تا زمانى كه به خداى واحد ايمان بياوريد" و معناى كفر به شرك آنان اين است كه با شرك آنان عملا مخالفت شود، هم چنان كه عداوت مخالفت و ناسازگارى قلبى است.

خود آنان برائتشان از مشركين را به سه امر تفسير كرده‏اند:

اول مخالفت عملى با شرك آنان، دوم عداوت قلبى با ايشان، و سوم استمرار اين وضع ما دام كه بر شرك خود باقى‏اند. مگر اينكه دست از شرك برداشته، به خداى واحد ايمان آورند.

" إِلَّا قَوْلَ إِبْراهِيمَ لِأَبِيهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ وَ ما أَمْلِكُ لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْ‏ءٍ"- اين جمله استثنايى است از كليتى كه جمله‏هاى قبل بر آن دلالت مى‏كرد، و آن اين بود كه ابراهيم و مؤمنينى كه با وى بودند، از قوم مشرك خود به طور كلى و مطلق، تبرى جستند، و هر رابطه‏اى كه ايشان را به آنان پيوسته كند قطع نمودند، به جز يك رابطه، و آن گفتار ابراهيم به پدرش بود كه گفت:

" لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ ...".

/ 676