بيان اينكه مقصود از نبودن تفاوت در خلق ارتباط و اتصال اجزاء عالم و وحدت نظام جارى در آن است‏ - ترجمه تفسیر المیزان جلد 19

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 19

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آنچه مطلوب بالذات است حيات طيبه‏اى است كه با هيچ نقصى آميخته نيست، و در معرض لغو و تاثيم قرار نمى‏گيرد، بنا بر اين بيان، آيه شريفه در معناى آيه زير است كه مى‏فرمايد:

" كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَ نَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَيْرِ فِتْنَةً" «1».

" الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً ..."

آن خدايى كه هفت آسمان را آفريد، در حالى كه طباق هستند، يعنى مطابق و مثل همند. البته مفسرين اينطور احتمال داده‏اند. و ما در تفسير سوره" حم سجده" مطالبى كه مى‏توانستيم در اين باره ايراد كنيم ايراد نموديم.

بيان اينكه مقصود از نبودن تفاوت در خلق ارتباط و اتصال اجزاء عالم و وحدت نظام جارى در آن است‏

" ما تَرى‏ فِي خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُتٍ"- راغب مى‏گويد:

كلمه" فوت" به معناى دور شدن چيزى است از انسان، به طورى كه دست يافتن به آن دشوار باشد. و در قرآن كريم آمده كه:

" وَ إِنْ فاتَكُمْ شَيْ‏ءٌ مِنْ أَزْواجِكُمْ إِلَى الْكُفَّارِ- اگر از زنان شما چيزى نزد كفار مانده باشد" آن گاه مى‏گويد:

كلمه" تفاوت" كه مصدر باب" تفاعل" از ماده" فوت" است، به معناى اختلاف دو چيز در اوصاف و خصوصيات است، گويا اين از آن دور و آن از اين دور است، خصوصيات اين در آن نيست و خصوصيات آن در اين نيست، اين كلمه هم در قرآن آمده مى‏فرمايد:

" ما تَرى‏ فِي خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُتٍ- در خلقت خدا چيزى كه از مقتضاى حكمت خارج باشد وجود ندارد" «2».

پس منظور از نبودن تفاوت در خلق، اين است كه تدبير الهى در سراسر جهان زنجيروار متصل به هم است، و موجودات بعضى به بعض ديگر مرتبطند، به اين معنا كه نتايج حاصله از هر موجودى عايد موجود ديگر مى‏شود، و در نتيجه دادنش به موجوداتى ديگر وابسته و نيازمند است.

در نتيجه اصطكاك اسباب مختلف در عالم خلقت، و برخوردشان نظير برخورد دو كفه ترازو است كه در سبكى و سنگينى دائما در حال مقابله مى‏باشند، اين مى‏خواهد سبكى كند او نمى‏گذارد، او مى‏خواهد سنگينى كند اين نمى‏گذارد، اين مى‏خواهد بلند شود او نمى‏گذارد، او مى‏خواهد بلند شود اين مانع مى‏شود، و نتيجه اين كشمكش آن است كه ترازودار بهره‏مند مى‏شود. پس دو كفه ترازو در عين اختلافشان در به دست آمدن غرض ترازودار اتفاق دارند، و يا به عبارتى ديگر اختلاف آنها است كه باعث مى‏شود ترازودار جنس كشيدنى خود را بكشد و وزن آن را معلوم كند.

(1) هر نفسى چشنده مرگ است و ما شما را به فتنه‏هاى خير و شر مى‏آزماييم. سوره انبياء، آيه 35.

(2) مفردات راغب، ماده" فوت".

/ 676