زير خالى نيست:يا لعب و بازى است، يا لهو و سرگرم كننده، يا زينت است، (كه حقيقتش جبران نواقص درونى خود با تجمل و مشاطهگرى است)، يا تفاخر است، و يا تكاثر، و همه اينها همان موهوماتى است كه نفس آدمى بدان و يا به بعضى از آنها علاقه مىبندد، امورى خيالى و زائل است كه براى انسان باقى نمىماند، و هيچ يك از آنها براى انسان كمالى نفسانى و خيرى حقيقى جلب نمىكند.و از شيخ بهايى (رحمه اللَّه) نقل شده كه گفته است:اين پنج خصلتى كه در آيه شريفه ذكر شده، از نظر سنين عمر آدمى و مراحل حياتش مترتب بر يكديگرند، چون تا كودك است حريص در لعب و بازى است، و همين كه به حد بلوغ مىرسد و استخوانبنديش محكم مىشود علاقهمند به لهو و سرگرمىها مىشود، و پس از آنكه بلوغش به حد نهايت رسيد، به آرايش خود و زندگيش مىپردازد و همواره به فكر اين است كه لباس فاخرى تهيه كند، مركب جالب توجهى سوار شود، منزل زيبايى بسازد، و همواره به زيبايى و آرايش خود بپردازد، و بعد از اين سنين به حد كهولت مىرسد آن وقت است كه (ديگر به اينگونه امور توجهى نمىكند، و برايش قانع كننده نيست، بلكه) بيشتر به فكر تفاخر به حسب و نسب مىافتد، و چون سالخورده شد همه كوشش و تلاشش در بيشتر كردن مال و اولاد صرف مىشود.
مثلى براى بيان فريبندگى دنيا
" كَمَثَلِ غَيْثٍ أَعْجَبَ الْكُفَّارَ نَباتُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَكُونُ حُطاماً"- اين قسمت از آيه، زندگى دنيا را كه انسان فريب خورده دل به آن مىبندد، و چيزى نمىگذرد كه به حكم اجبار همه را از كف مىدهد، با مثالى تشريح و بيان مىكند.كلمه" غيث" به معناى باران است، و كلمه" كفار" جمع كافر به معناى زراعت كار است «1» و كلمه" يهيج" از هيجان است، كه به معناى حركت است، و كلمه" حطام" به معناى گياهى است كه از شدت خشكيدگى مىشكند.و معناى آيه اين است كه:مثل زندگى دنيا در بهجت و فريبندگيش و سپس در زوال و از دست رفتنش، مانند بارانى است كه به موقع مىبارد، و باعث روييدن گياهان و زراعتها مىشود و زراعتكاران از روييدن آنها خوشحال مىشوند، و آن زراعت و گياه هم چنان رشد مىكند تا به حد نهايى نموش برسد، و رفته رفته رو به زردى بگذارد، و سپس گياهى خشكيده و شكسته شود، و بادها از هر سو به سوى ديگرش ببرند.(1) اينكه گفته به زارع و كشاورز، كافر مىگويند به خاطر اين است كه بذر را در زير خاك پنهان مىكند، و اين كه كافر را هم كافر مىگويند به خاطر اين است كه حق را پنهان مىكند.