معناى از شركاى مشركين در آيه:" يَوْمَ يُكْشَفُ عَنْ ساقٍ"
" يَوْمَ يُكْشَفُ عَنْ ساقٍ وَ يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ فَلا يَسْتَطِيعُونَ ... وَ هُمْ سالِمُونَ" كلمه" يوم" ظرفى است متعلق به فعلى تقديرى، از قبيل" اذكر- بياد آر" و امثال آن، و تعبير" كشف از ساق" مثلى است براى افاده نهايت درجه شدت، چون وقتى انسان به سختى دچار زلزله يا سيل يا گرفتارى ديگر مىشود، شلوار را بالا كشيده كمر را مىبندد، تا بهتر و سريعتر به تلاش بپردازد، و وسيله فرار از گرفتارى را فراهم سازد، زمخشرى در كشاف گفته معناى" يَوْمَ يُكْشَفُ عَنْ ساقٍ"،" روزى كه شدت امر به نهايت مىرسد" است، و گر نه در آن روز نه ساق پايى در بين است، و نه شلوارى كه از آن بالا بكشند، هم چنان كه در باره يك فرد شديد البخل فرومايه مىگويى:" او دستش در غل و زنجير بسته است"، با اينكه نه دستى مطرح است، و نه بسته شدن با غل و زنجير، و آن عبارت تنها مثلى است كه در مورد بخيل مىزنند «2».اين آيه تا پنج آيه بعد، مطلب معترضهاى است كه در بين واقع شده چون سخن از شرك مشركين به ميان آمده بود، و اينكه آنها معتقد بودند شركا در روز قيامت اگر قيامت و حسابى باشد ايشان را به سعادت مىرسانند، لذا در اين چند آيه معترضه فرمود نه خداى تعالى شريكى دارد، و نه در آن روز اين شركاى خيالى شفاعتى دارند، و تنها راه احراز سعادت در آخرت سجود است، يعنى خاضع شدن براى خداى سبحان و يگانگى او در ربوبيت، در دنيا را پذيرفتن، آنهم آن چنان پذيرفتنى كه آدمى را داراى صفت خضوع سازد، و روز قيامت سعادتمند كند.و اما اين تكذيبگران مجرم كه در دنيا براى خدا سجده نكردند، در آخرت هم نمىتوانند براى او سجده كنند، در نتيجه سعادتمند نمىشوند پس حال آنان با حال مسلمانان به هيچ وجه نمىتواند يكسان باشد، بلكه خداى سبحان به خاطر استكبارى كه كردند در دنيا معامله استدراج و مماشات با ايشان مىكند، تا شقاوتشان به حد نهايت برسد، و مستحق عذاب اليم آخرت گردند.(1) تفسير فخر رازى، ج 30، ص 93.(2) تفسير كشاف، ج 4، ص 594.