پس آنچه موجود كه در عالم وجود است در هستى و در آثار هستيش به خداى سبحان منتهى مىگردد، البته به خود خداوند، حال يا با وساطت چيزى و يا بدون واسطه، و نيز هيچ تدبير و نظامى كلى يا جزيى در عالم جريان ندارد، مگر آنكه آن هم منتهى به خداى سبحان است، چون تدبيرى كه بين موجودات عالم است چيز ديگرى جز اين نيست كه بين آنها روابطى برقرار كرده كه هر موجودى به خاطر آن روابطى كه با ساير موجودات دارد سر پا ايستاده و هستيش حفظ شده، و معلوم است كه پديد آورنده روابط موجودات همان پديد آورنده خود موجودات است، پس يگانه كسى كه به طور اطلاق منتهاى تمامى موجودات عالم است تنها و تنها خداى سبحان است هم چنان كه در جاى ديگر فرموده:" اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ لَهُ مَقالِيدُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ" «1» و نيز فرموده:" أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ" «2».آيه مورد بحث از آنجايى كه منتهاى هر چيزى را به طور مطلق خدا دانسته، و اين اطلاق شامل تمامى تدبيرها نيز مىشود ناگزير بايد گفت كه آيه شريفه شامل دو انتها در هر چيز مىشود. يكى انتها از حيث آغاز خلقت كه وقتى در باره خلقت هر چيز به عقب برگرديم به خداى تعالى منتهى مىشود و ديگرى از حيث معاد كه وقتى از طرف آينده پيش برويم خواهيم ديد كه تمامى موجودات دوباره به سوى او محشور مىشوند.و از آنچه گذشت خواننده محترم خودش مىتواند به اشكال وجوهى كه در تفسير آيه آوردهاند متوجه شود، مثلا يكى «3» گفته مراد از اين آيه رجوع خلق به خداى سبحان است در روز قيامت.
ديگرى «4» گفته:معنايش اين است كه آخر امر به ثواب و عقاب پروردگارت منتهى مىشود سومى «5» گفته:منتهاى مردم به سوى حساب پروردگار تو است. و چهارمى «6» گفته افكار بشر همه جا جولان مىكند و مىكند تا به خداى سبحان منتهى شود، آنجا ديگر از جولان باز مىماند. ولى خواننده عزيز توجه دارد كه هر يك از اين وجوه، اطلاق آيه را به نحوى تقييد كرده، با اينكه تقييد، دليل مقيد مىخواهد.
مراد از اينكه فرمود خدا است كه خنداند و گرياند، و توضيح عدم منافات بين آن و اسناد خنده و گريه به خود انسان و به اسباب خنده و گريه
" وَ أَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَ أَبْكى" اين آيه و آيات بعدش تا دوازده آيه، مواردى از منتهى شدن خلقت و تدبير به خداىسبحان را بر مىشمارد، و سياق در همه اين آيات سياق انحصار است، مىفهماند كه ربوبيت منحصر در خداى تعالى است.
(1) آفريدگار هر چيزى خداست، و او وكيل بر هر چيز است و كليدهاى آسمانها و زمين از آن او است.سوره زمر، آيه 62 و 63.(2) آگاه، كه هم خلق از آن او است و هم امر.سوره اعراف، آيه 54.(3 و 4 و 5 و 6) روح المعانى، ج 27، ص 68.