حرف عطف" واو" بر سر آن آمده عطف است بر جملهاى محذوف، و تقدير آن اين است كه:قطع كردن و نكردن درختان بنى النضير به اذن خدا بود، تا چنين و چنان كند، و تا فاسقان را خوار سازد. بنا بر اين، عطف در اين آيه نظير عطف در آيه" وَ كَذلِكَ نُرِي إِبْراهِيمَ مَلَكُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ" «1» است، كه مىفرمايد:و ما اين چنين ملكوت آسمانها و زمين را به ابراهيم نشان داديم تا چنين و چنان شود، و تا از صاحبان يقين گردد." وَ ما أَفاءَ اللَّهُ عَلى رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَما أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خَيْلٍ وَ لا رِكابٍ وَ لكِنَّ اللَّهَ يُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلى مَنْ يَشاءُ ..."مصدر" افائه" كه فعل ماضى" أفاء" مشتق از آن است، به معناى ارجاع است، چون خود آن مصدر از مصدر ثلاثى مجرد" فىء" گرفته شده، كه به معناى رجوع است. و ضمير در" منهم" به بنى النضير برمىگردد، كه البته منظور خود آنان نيست، بلكه اموال ايشان است.و مصدر" ايجاف" كه فعل" اوجفتم" از آن گرفته شده وقتى در مورد حيوانات سوارى استعمال مىشود، معناى راندن حيوان به سرعت و به اجبار است. و كلمه" خيل" به معناى اسبان، و كلمه" ركاب" به معناى شتران است. و جمله" مِنْ خَيْلٍ وَ لا رِكابٍ" مفعول فعل" اوجفتم" و كلمه" من" در آن زائده است كه كليت را افاده مىكند.و معناى آيه اين است كه:آنچه خداى تعالى از اموال بنى النضير به رسول خدا (ص) برگردانيد- و ملك آن را به رسول خدا (ص) اختصاص داد- بدين جهت به آن جناب اختصاص داد و شما مسلمانان را در آن سهيم نكرد كه در گرفتن قلعه آنان مركبى سوار نشديد، و به خاطر اينكه راه قلعه تا مدينه نزديك بود پياده بدانجا رفتيد، و خداى تعالى پيامبران خود را بر هر كس بخواهد مسلط مىسازد، و خدا بر هر چيزى قادر است. و اينك رسول اسلام را بر بنى النضير مسلط ساخته، در نتيجه فىء (غنيمت) و اموالى كه از اين دشمنان به دست آمده خاص آن جناب است، هر كارى كه بخواهد در آن اموال مىكند.
موارد مصرف" فىء"
" ما أَفاءَ اللَّهُ عَلى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرى فَلِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى وَ الْيَتامى وَ الْمَساكِينِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ ..."از ظاهر اين آيه برمىآيد كه مىخواهد موارد مصرف فىء در آيه قبلى را بيان كند. و فىء در آن آيه را كه خصوص فىء بنى النضير بود به همه فىءهاى ديگر عموميت دهد، وبفرمايد حكم فىء مخصوص فىء بنى النضير نيست، بلكه همه فىءها همين حكم را دارد.
(1) سوره انعام، آيه 75.