است كه: كفار با اين سخنان خود كه باد دهان ايشان است، مىخواهند نور خدا را خاموش كنند، و ليكن خدا ايشان را به مقصدشان هدايت نمىكند، بلكه نور خود را تمام و دين خود را بر همه اديان غلبه مىدهد.پس معناى اينكه فرمود:" يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ" اين است كه كفار پنداشتهاند نور خدا مانند نور شمع است كه با يك پف خاموش گردد، و همين كه آن را سحر بخوانند نورش خاموش گشته، رابطهاش با خدا قطع مىشود.ولى در پندار خود خطا كردند، چون دين، نور خدا است كه به هيچ وجه خاموشى نمىپذيرد، نه تنها خاموش نمىشود كه خدا تماميت آن را اراده كرده، هر چند كه كافران كراهت داشته باشند.
معناى اظهار دين حق بر همه اديان
" هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ" اضافه كلمه" دين" به كلمه" حق" به طورى كه گفتهاند اضافهاى است بيانى، ولى ظاهرا اين اضافه در اصل اضافه لاميه بوده، و عنايت لطيفى در آن به كار رفته، و آن اين است كه هر يك از حق و باطل براى خود دينى دارند كه مطابق اقتضاى خاص آنها است، و خداى تعالى از بين آن دو، دين حق را پسنديده، براى اينكه خودش حق است و بدين جهت رسول خود را به ابلاغ دين حق گسيل داشته.كلمه" اظهار" وقتى در مورد چيزى عليه چيز ديگر استعمال مىشود، معناى غلبه را مىدهد، وقتى مىگوييم دين اسلام را بر ساير اديان اظهار داد، معنايش اين است كه آن را بر ساير اديان غلبه داد. و منظور از همه اديان، همه روشهاى غير خدايى است كه در بين بشر سلوك مىشود. و اين آيه در مقام تعليل جمله" وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ" در آيه قبلى است، و معنايش اين است كه:خدا نور خود را تمام مىكند، براى اينكه خدا آن كسى است كه رسول خود را با نورش گسيل داشت، نورى كه همان هدايت و دين حق است، تا آن را بر همه اديان غلبه دهد، هر چند كه مشركين بتپرست نخواهند.از اين دو آيه استفاده مىشود كه دين حق نور خدا در زمين است، هم چنان كه اين معنا از جمله" مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكاةٍ فِيها مِصْباحٌ ..." «1» نيز استفاده مىشود، كه تفسيرش در سوره نور گذشت.(1) سوره نور، آيه 35.