و الدر المنثور اين روايت را به الفاظ مختلف و سندهايى گوناگون نقل كرده، و جمله " انعمت عليه- بهرهمندش كردم" اشاره است به اينكه احسان عبد در حقيقت احسان خدا است به او، كه او را موفق به كار نيك كرد «1».
و در مجمع البيان در ذيل آيه" وَ مِنْ دُونِهِما جَنَّتانِ" از علاء بن سيابه از ابى عبد اللَّه امام صادق (ع) روايت كرده كه علاء گفت:
به آن جناب عرضه داشتم:
مردم از اين اعتقاد ما تعجب مىكنند، كه مىگوييم بعضى از مردم از آتش دوزخ در مىآيند، و داخل بهشت مىشوند، آرى مردم به ما مىگويند:
لا بد اين دوزخيان با اولياى خدا محشور و همنشين هم مىشوند؟
حضرت فرمود:
اى علاء بهشت تنها بهشت اوليا نيست، از بهشت ايشان پايينتر نيز بهشت هست، خداى تعالى مىفرمايد:
" وَ مِنْ دُونِهِما جَنَّتانِ"، پس لازمه بيرون شدن گنهكاران از دوزخ اين نيست كه با اولياى خدا محشور هم باشند «2».
و در الدر المنثور است كه ابن جرير، ابن ابى حاتم و ابن مردويه، از ابو موسى از رسول خدا (ص) روايت كردهاند كه در تفسير دو آيه" وَ لِمَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ جَنَّتانِ" و" وَ مِنْ دُونِهِما جَنَّتانِ" فرموده:
دو بهشت اول از طلا، و براى مقربين، و دو بهشت دوم از نقره و براى اصحاب يمين است «3».
اين دو روايت بيان گذشته ما در تفسير دو آيه مذكور را تاييد مىكند.
و نيز در آن كتاب است كه طبرانى و ابن مردويه از ابى ايوب روايت كردهاند كه گفت:
از رسول خدا (ص) معناى آيه" مُدْهامَّتانِ" را پرسيدم، فرمود:
يعنى دو بهشت سر سبز «4».
و قمى در تفسيرش به سندى كه به يونس بن ظبيان دارد از امام صادق (ع) روايت كرده كه در تفسير جمله" نضاختان" فرمود:
يعنى دو چشمه فوار و جوشان «5».
و باز در همان كتاب در معناى جمله" فِيهِنَّ خَيْراتٌ حِسانٌ" آمده كه:
معصوم فرمود:
منظور دخترانى است كه چون گياه بر لب شط كوثر مىرويند، هر قدر از آنها گرفته شود دوباره به جايش مىرويد «6».
(1) الدر المنثور، ج 6، ص 149. (2) مجمع البيان، ج 9، ص 210. (3) الدر المنثور، ج 6، ص 146. (4) الدر المنثور، ج 6، ص 149. (5 و 6) تفسير قمى، ج 2، ص 346.