و در مجمع البيان در ذيل آيه" لا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ" گفته است:
علما گفتهاند كه براى شخص جنب و زن حائض و كسى كه حدثى از او سر زده (يعنى يكى از چيزهايى كه وضو را باطل مىكند از او سر زده، و بعد از آن وضو نگرفته) نبايد با خطوط قرآن تماس بگيرد، (نقل از محمد بن على (ع) «1».
منظور از تماس مصحف به دليل رواياتى ديگر تماس كتابت و خطوط مصحف است.
و در كافى به سند خود از داوود بن فرقد از امام صادق (ع) روايت كرده كه گفت:
از آن جناب از تعويذ (حرز) پرسيدم:
كه حائض بر خود آويزان كرده آيا جائز است؟
فرمود: عيبى ندارد، و اضافه كرد كه حتى مىتواند قرآن را بخواند و يا بنويسد، و دست به آن نكشد «2».
و در الدر المنثور است كه:
عبد الرزاق و ابن ابى داود و ابن منذر، از عبد اللَّه بن ابو بكر از پدرش ابو بكر روايت كردهاند كه گفت:
در نامهاى كه رسول خدا (ص) به عمرو بن حزم نوشته آمده است:
قرآن را مس نكن مگر با داشتن طهارت «3».
روايات در اين باب هم از طرق شيعه و هم از طرق اهل سنت بسيار است.
و باز در الدر المنثور است كه مسلم و ابن منذر و ابن مردويه از ابن عباس روايت كردهاند كه در عهد رسول خدا (ص) بارانى آمد حضرت فرمود مردم دو دستهاند بعضى شاكر و بعضى كافر، آنها كه نعمت خداى را كفران كردند گفتند اين باران لطفى است كه فلان ستاره به ما كرده در اينجا بود كه آيات" فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ ...
وَ تَجْعَلُونَ رِزْقَكُمْ أَنَّكُمْ تُكَذِّبُونَ" نازل شد «4».
اين حديث به طرق زيادى از طرق اهل سنت نقل شده، و به اصطلاح علماى حديث مستفيض است، و در همه آنها آمده كه اين آيات در باره" انواء" «5» نازل شده، گو اينكه ظاهر آيات اين است كه:
در مدينه نازل شده باشد، الا اينكه سياق آياتش با اين معنا سازگار نيست، هم چنان كه در اول سوره گفتيم كه سياق آيات آن شهادت مىدهد بر اينكه در مكه نازل شده باشد.
(1) مجمع البيان، ج 9، ص 226. (2) فروع كافى، ج 3، ص 106، ح 5. (3 و 4) الدر المنثور، ج 6، ص 162. (5) قبل از اسلام در بين عرب جاهليت اين اعتقاد رواج داشت كه حوادث جوى از قبيل باران و باد و حرارت و سردى هوا را به ستارگانى نسبت مىدادند و بيست و هشت ستاره به نامهايى معين مىشناختند كه هر يك از آنها سيزده شب در آسمان بوده و در شب چهاردهمش غروب مىكرد و در همان ساعت ستاره دوم از مشرق طلوع نموده سر بر مىآورد مىگفتند نوء فلان غروب كرد و نوء فلان سر بر آورد و معتقد بودند حوادث جوى در همين هنگام يعنى در هنگام غروب يك نوء و طلوع ديگرى رخ مىدهد در نتيجه اگر باران مىآيد مىگفتند ستاره فلانى به ما باران داد و همچنين حوادث ديگر را به يكى از آن انواء نسبت مىدادند. و نيز معتقد بودند كه ماه هر شب در يكى از آن بيست و هشت منزل قرار دارد و هر منزلى را هم به نامى مسمى كرده بودند زجاج در امالى خود نقل كرده كه رسول خدا (ص) فرمود: هر كس بگويد به وسيله ستاره باران آمد و ما مشروب شديم به ستاره ايمان آورده و به خداى تعالى كافر شده است و كسى كه بگويد خدا مشروبمان كرد به خدا ايمان آورده و به ستاره كفر ورزيده. لسان العرب، ماده" نوء"، ص 176.