ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 19 -صفحه : 676/ 295
نمايش فراداده

فرمود: حد آن را خداى تعالى در كتابش بيان كرده، فرموده:

" لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى‏ ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ" «5».

و در نهج البلاغه امام (ع) فرموده:

زهد تماميش بين دو كلمه از قرآن خلاصه شده، آنجا كه مى‏فرمايد:

" لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى‏ ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ"، و كسى كه‏ بر گذشته تاسف نخورد، و به آينده نيز خوشحال نباشد، هر دو طرف زهد را گرفته است «1».

مؤلف

آن اساسى كه دو طرف زهد بر آن اساس بنا شده، دل نبستن به دنيا است، هم چنان كه در حديثى معروف آمده:

" حب الدنيا رأس كل خطيئة" «2»

(1) نهج البلاغه صبحى صالح، ص 553، ح 439.

(2) علاقه به دنيا ريشه و اساس هر خطا و گناه است. اصول كافى، جلد 2، ص 315، ولى در اصول كافى حديث بدين شكل است: " رأس كل خطيئة حب الدنيا".