ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 19 -صفحه : 676/ 474
نمايش فراداده

آگاه باشيد به خدا اگر به مدينه برگشتيم تكليفمان را يكسره خواهيم كرد، آن كس كه عزيزتر است ذليل‏تر را بيرون خواهد نمود، و منظورش از كلمه" عزيزتر" خودش، و از كلمه" ذليل‏تر" رسول خدا (ص) بود.

سپس رو به حاضران كرد، و گفت:

اين كارى است كه شما خود بر سر خود آورديد، مهاجرين را در شهر خود جاى داديد، و اموالتان را با ايشان تقسيم كرديد، امروز مزدش را به شما مى‏دهند، به خدا اگر پس مانده غذايتان را به جعال‏ها نمى‏داديد، امروز سوار گردنتان نمى‏شدند، و گرسنگى مجبورشان مى‏كرد از شهر شما خارج گشته به عشاير و دوستان خود ملحق شوند.

در ميان حاضران از قبيله عبد اللَّه، جوان نورسى بود به نام" زيد بن ارقم" وقتى او اين سخنان را شنيد گفت:

به خدا سوگند ذليل و بى‏كس و كار تويى كه حتى قومت هم دل خوشى از تو ندارند، و محمد هم از ناحيه خداى رحمان عزيز است، و هم همه مسلمانان دوستش دارند، به خدا بعد از اين سخنان كه از تو شنيدم تو را دوست نخواهم داشت.

عبد اللَّه گفت:

ساكت شو كودكى كه از همه كودكان بازيگوش‏تر بودى.

زيد بن ارقم بعد از خاتمه جنگ نزد رسول خدا (ص) رفت، و جريان را براى آن جناب نقل كرد. رسول خدا (ص) در حال كوچ كردن بود، شخصى را فرستاد تا عبد اللَّه را حاضر كرد، فرمود:

اى عبد اللَّه اين خبرها چيست كه از ناحيه تو به من مى‏رسد؟

گفت به خدايى كه كتاب بر تو نازل كرده هيچ يك از اين حرفها را من نزده‏ام، و زيد به شما دروغ گفته.

حاضرين از انصار عرضه داشتند:

يا رسول اللَّه (ص) او ريش سفيد ما و بزرگ ما است، شما سخنان يك جوان از جوانان انصار را در باره او نپذير، ممكن است اين جوان اشتباه ملتفت شده باشد، و سخنان عبد اللَّه را نفهميده باشد.

رسول خدا (ص) عبد اللَّه را معذور داشت، و زيد از هر طرف از ناحيه انصار مورد ملامت قرار گرفت.

رسول خدا (ص) قبل از ظهر مختصرى قيلوله و استراحت كرد و سپس دستور حركت داد.

اسيد بن حضير به خدمتش آمد، و آن جناب را به نبوت تحيت داد، (يعنى گفت السلام عليك يا نبى اللَّه)، سپس گفت:

يا رسول اللَّه! شما در ساعتى حركت كردى كه هيچ وقت در آن ساعت حركت نمى‏كردى؟

فرمود: مگر نشنيدى رفيقتان چه گفته؟