و در احتجاج از على بن الحسين (ع) روايتى طولانى آورده كه در ضمن آن فرمود:
من فرزند كسى هستم كه بلند مرتبه بود، و بلند مرتبهتر مىشد، تا آنجا كه از سدرة المنتهى گذشت و نسبت به خداى تعالى آن قدر نزديك شد كه بيش از دو قوس و بلكه كمتر فاصله نماند «1».
اين معنا در روايات ائمه اهل بيت (ع) بسيار آمده.
و در الدر المنثور است كه ابن منذر و ابن مردويه، از ابى سعيد خدرى روايت كردهاند كه گفت:
آن هنگام كه رسول خدا (ص) را شبانه به معراج بردند، آن قدر به پروردگارش نزديك شد كه فاصله نزديكىاش قاب دو قوس و بلكه نزديكتر شد، و آيا مىدانى كه قوس به" زه" آن چقدر نزديك است، بلكه از آن هم نزديكتر شد «2».
و نيز در همان كتاب است كه ابن ابى حاتم و طبرانى و ابن مردويه، از ابن عباس روايت كردهاند كه در تفسير آيه" ثُمَّ دَنا فَتَدَلَّى" فرمود:
منظور رسول خدا (ص) است كه به پروردگارش نزديك شد، و سپس سرازير گرديد «3».
و در مجمع البيان است كه انس در روايتى كه اوائل سندش ذكر نشده گفته است:
رسول خدا (ص) در ذيل آيه" قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنى" فرمود:
يعنى بقدر دو ذراع يا كمتر از دو ذراع «4».
و در تفسير قمى ذيل آيه" فَأَوْحى إِلى عَبْدِهِ ما أَوْحى" فرمود:
اين وحى، وحى رو در رو بود، (به اين معنا كه كسى بين خدا و آن جناب واسطه نبود) «5».
و در توحيد به سند خود از محمد بن فضيل روايت كرده كه گفت:
من از حضرت ابى الحسن (ع) پرسيدم:
آيا رسول خدا (ص) پروردگارش عز و جل را ديد؟ فرمود:
بله اما با قلب خود ديد، مگر كلام خداى عز و جل را نشنيدى كه مىفرمايد:
" ما كَذَبَ الْفُؤادُ ما رَأى" پس به حكم اين آيه خدا را با چشم نديد، بلكه با قلب ديد «6».
(1) احتجاج، ج 2، ص 39. (2 و 3) الدر المنثور، ج 6، ص 123. (4) مجمع البيان، ج 9، ص 173. (5) تفسير قمى، ج 2، ص 334. (6) توحيد، ص 16، ح 17، ط تهران.