و با اين بيان روشن مىشود كه جمله" لا يَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ" ناظر به اين است كه اين فرشتگان ملتزم به تكليف خويشند، و جمله" يفعلون" ناظر به اين است كه عمل را طبق دستور انجام مىدهند، پس شما خواننده عزيز مانند بعضى «1» از مفسرين خيال نكنيد كه جمله دومى تكرار جمله اول است، خير، جمله اول راجع به دست نكشيدن از كار است، و جمله دوم راجع به اين است كه كار را مو به مو طبق دستور خدا انجام مىدهند.
فخر رازى در تفسير كبير خود در ذيل آيه شريفه مورد بحث گفته:
در اين آيه اشارهاى است به اينكه ملائكه در آخرت مكلف به تكاليف مىشوند (همانطور كه ما انسانها در دنيا مكلف هستيم) آنها در آخرت مورد تكاليف و اوامر و نواهى مىگردند، و عصيان ملائكه به همين است كه با امر و نهى خدا مخالفت كنند «2» ولى اين حرف درست نيست، چون در آيه چنين اشارهاى وجود ندارد آيه شريفه تنها مىخواهد بفرمايد:
ملائكه محض اطاعتند، و در آنها معصيت نيست، و به اطلاقش شامل دنيا و آخرت هر دو مىشود، پس ملائكه نه در دنيا عصيان دارند و نه در آخرت، پس هيچ وجهى ندارد كه رازى تكليف ملائكه را مختص به آخرت بداند.
و نيز تكليف ملائكه از سنخ تكليف معهود در مجتمع بشرى ما نيست، چون در بين ما انسانهاى اجتماعى تكليف عبارت از اين است كه تكليف كننده اراده خود را متعلق به فعل مكلف كند، و اين تعلق امرى است اعتبارى، كه دنبالش پاى ثواب و عقاب به ميان مىآيد، يعنى اگر مكلف موجودى داراى اختيار باشد، و به اختيار خود اراده تكليف كننده را انجام بدهد، مستحق پاداش مىشود، و اگر ندهد سزاوار عقاب مىگردد، و در چنين ظرفى يعنى ظرف اجتماع، و نسبت به چنين تعلقى يعنى تعلق اعتبارى البته، هم فرض اطاعت هست و هم فرض معصيت، هم ممكن است مكلف فعل مورد اراده تكليف كننده را بياورد و هم ممكن است نياورد.
(1) روح المعانى، ج 28، ص 157. (2) تفسير فخر رازى، ج 30، ص 46.