تا در آن روز هيچ مسكينى داخل باغشان نشود (24).
به قصد نيامدن فقرا و زياد شدن درآمد سحرگاهان بيرون شدند (25).
تا به باغ رسيدند، همين كه وضع باغ را ديدند گفتند:
محققا راه را عوضى آمدهايم (26).
يكى از آن ميان گفت:
نه، بلكه محروم شدهايم (27).
آنكه ميانهروتر از همه بود گفت مگر به شما نگفتم (چرا باغ را رازق خود مىدانيد و) خدا را از داشتن شريك در رزاقيت منزه نمىداريد؟ (28).
گفتند منزه است پروردگار ما كه به راستى ما ستمكارانى بوديم (29).
آن گاه رو به يكديگر كرده گناه را به گردن يكديگر نهادند (30).
گفتند:
واى بر ما كه به راستى مردمى طغيانگر بوديم (31).
اميد است پروردگارمان باغى بهتر از آن به ما بدهد، كه ما دل به سوى پروردگارمان نهاديم (32).
آرى عذاب چنين است و البته عذاب آخرت بزرگتر است اگر مردم بناى فهميدن داشته باشند (33).
اين سوره رسول خدا (ص) را به دنبال تهمتهاى ناروايى كه مشركين به وى زده و او را ديوانه خوانده بودند، تسليت و دلدارى مىدهد، و به وعدههاى جميل و پاسدارى از خلق عظيمش دلخوش مىسازد، و آن جناب را به شديدترين وجهى از اطاعت مشركين و مداهنه با آنان نهى نموده، امر اكيد مىكند كه در برابر حكم پروردگارش صبر كند.
سياق همه آيات اين سوره سياق آيات مكى است، و از ابن عباس و قتاده نقل شده كه گفتهاند:
اوايل اين سوره تا آيه" سَنَسِمُهُ عَلَى الْخُرْطُومِ" كه شانزده آيه است- در مكه نازل شده، و ما بعد آن تا جمله" لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ" كه هفده آيه است در مدينه نازل شده، و نيز بعد از آن جمله تا جمله" يكتبون" كه پانزده آيه است در مكه و ما بعد آن تا آخر سوره كه چهار آيه است در مدينه نازل شده «1» اين نقل نسبت به هفده آيه يعنى از جمله" إِنَّا بَلَوْناهُمْ" تا جمله" لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ" بىوجه نيست، زيرا به آيات مدنى شبيهتر است تا آيات مكى.
" ن" در تفسير سوره شورى در باره حروف مقطعه اوايل سورهها بحث كرديم.
(1) مجمع البيان، ج 10، ص 330.