و در همان كتاب است كه بيهقى در كتاب شعب ايمان از صعصعة بن صوحان روايت كرده كه گفت مردى باديهنشين به حضور على بن ابى طالب رسيد، و پرسيد:
اين آيه چه معنا دارد كه مىفرمايد:
" لا يَأْكُلُهُ إِلَّا الْخاطِؤُنَ"، با اينكه تمامى مردم خطوه و قدم زدن دارند، على (ع) تبسمى كرد و فرمود:
اى اعرابى:
" لا يَأْكُلُهُ إِلَّا الْخاطِؤُنَ" نه" الا الخاطئون"، مرد عرب عرضه داشت:
بله به خدا درست فرمودى اى امير المؤمنين، خداوند بنده خود را تسليم عذاب نمىكند.
آن گاه رو كرد به جانب ابى الاسود و فرمود:
عجمها همه داخل دين شدند، تو براى مردم قاعدهاى وضع كن تا به وسيله آن سخن گفتن خود را اصلاح كنند، و غلط حرف نزنند.
ابو الاسود هم برايشان حركت ضمه و نصب و جر را ترسيم كرد، و معين كرد در كجا كلمه با ضمه خوانده شود و كجا با فتحه و كجا با كسره «1».
و در تفسير برهان از ابن بابويه نقل كرده كه در كتاب" الدروع الواقعية" از رسول خدا (ص) روايت كرده كه در ضمن حديثى فرمود:
اگر يك ذراع از آن سلسلهاى كه خدا در كتاب خود يادآور شده بر روى همه كوههاى دنيا بگذارند، از شدت حرارت آن آب مىشوند «2».
(1) الدر المنثور، ج 6، ص 263. (2) تفسير برهان، ج 4، ص 379، ح 2.