مضمون آيه" وَ ما جَعَلْنا عِدَّتَهُمْ إِلَّا فِتْنَةً ..." و در جمله" وَ ما يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلَّا هُوَ" بىاطلاعى غير خداى تعالى را مقيد كرده به قيد" جنود"- كه به معناى گروههاى فشرده و متراكمى است كه خداى تعالى براى اجراى اوامر خود خلقشان كرده- نه خصوص عده خازنان دوزخ، در نتيجه به اطلاقش مىفهماند كه علم به حقيقت آن جنود، و خصوصيات خلقتشان، و عده نفراتشان، و اعمالى كه انجام مىدهند، و دقائق حكمتى كه در همه اين امور نهفته است، مخصوص به خداى تعالى است، و احدى با خدا در آن شريك نيست، پس هيچ احدى نمىتواند عده آنان را اندك و يا زياد بشمارد، و يا در باره خصوصيات آنان با اينكه جاهل است طعنهاى بزند و اظهار نظرى كند.
" وَ ما هِيَ إِلَّا ذِكْرى لِلْبَشَرِ"- ضمير" هى" به جمله" عَلَيْها تِسْعَةَ عَشَرَ" بر مىگردد، و اگر آن را مؤنث آورد و نفرمود" هو" براى اين بود كه خبر مؤنث است. و معناى جمله: اين است كه بشر هيچ راهى به علم و آگهى از جنود پروردگار تو ندارد، و اگر ما خود خبر داديم كه خازنان دوزخ نوزده نفرند، براى اين بود كه مايه تذكر آنان شود، و از آن انذار گيرند «1».
بعضى «2» گفتهاند: ضمير" هى" به كلمه" جنود" و بعضى «3» ديگر گفتهاند: به كلمه" سقر" و بعضى «4» گفتهاند: به" سوره"، و بعضى «5» گفتهاند: به" آتش دنيا"، بر مىگردد، كه وجه آخرى از همه بىپايهتر است. ناگفته نماند كه آيه مورد بحث دلالت دارد بر اينكه خطابهاى قرآنى متوجه به عموم بشر است.
در تفسير قمى در ذيل" فَإِذا نُقِرَ فِي النَّاقُورِ ... وَحِيداً" آمده كه اين آيات در باره وليد بن مغيره پير مردى مجرب از هوشمندان عرب نازل شد، وى يكى از كسانى است كه به رسول خدا (ص) استهزاء مىكرد.
رسول خدا (ص) در حجر اسماعيل مىنشست و قرآن مىخواند،
(1) نه اينكه بر سر اين عدد قيل و قال راه بيندازند، و خلاصه قرآن كريم كتاب هدايت است، نه وسيله سرگرمى و بگو مگو- مترجم. (2) تفسير قرطبى، ج 19، ص 83. (3) روح المعانى، ج 29، ص 129. (4 و 5) مجمع البيان، ج 10، ص 131.