پيش آمدن شب است، و منظور از" اسفار صبح" هويدا گشتن صبح و بيرون شدن آن از پرده شب است.
" إِنَّها لَإِحْدَى الْكُبَرِ" مفسرين گفتهاند: ضمير در اين جمله به كلمه" سقر" بر مىگردد و كلمه" كبر" جمع" كبرى" است.
و مراد از اينكه سقر يكى از بزرگترين است، اين است كه سقر يكى از بزرگترين دواهى و تحولات است، داهيهاى است كه هيچ داهيه ديگرى به آن پايه از عظمت نمىرسد، هم چنان كه خود ما مىگوييم: فلانى يكى از رجال است، يعنى در بين رجال نظيرى ندارد، و جمله مورد بحث جواب سوگند است.
و معناى آيه اين است كه: من به فلان و فلان سوگند مىخورم، كه سقر يكى از بزرگترين تحولات و دواهى عالم است- بزرگترين آن- از نظر اينكه بشر را تهديد مىكند.
و بعيد نيست وجه سومى در بين باشد، و آن اين است كه كلمه" كلا" رد گفتار وليد درباره قرآن باشد، كه گفت:" إِنْ هذا إِلَّا سِحْرٌ يُؤْثَرُ إِنْ هذا إِلَّا قَوْلُ الْبَشَرِ" و ضمير" انها" به قرآن برگردد، بدان جهت كه قرآن آيات است و گر نه مىبايد فرموده باشد" انه" و يا از باب مطابقت اسم" ان" با خبر آن باشد به اين معنا كه چون خبر" ان" يعنى كلمه" احدى" مؤنث است ضمير هم كه اسم آن است مؤنث آورده شده.
و معناى آيه اين است كه: نه، آن طور كه وليد گفت نيست، من به قمر و شب و صبح سوگند مىخورم كه قرآن- البته يعنى آياتش- از نظر انذار يكى از آيات كبراى الهى است.
بعضى «1» هم گفتهاند: جمله" إِنَّها لَإِحْدَى الْكُبَرِ" تعليل است براى" كلا"، و سوگندهايى كه بعد از اين كلمه و آن تعليل فاصله شده براى تاكيد است، نه جواب سوگند، و جواب سوگند در تقدير است، كه خود كلمه" كلا" بر آن دلالت مىكند «2».
" نَذِيراً لِلْبَشَرِ" كلمه" نذير" مصدر و به معناى بيم رساندن است، و اگر منصوب آمده به خاطر اين
(1) تفسير ابى السعود، ج 9، ص 60. (2) بنا به گفته اين مفسر معنا چنين مىشود: حاشا، به قمر و شب و صبح سوگند كه چنين نيست،- براى اينكه قرآن يكى از بزرگترين آيات الهى است- مترجم.