ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 20 -صفحه : 691/ 157
نمايش فراداده

بعضى «1» ديگر گفته‏اند: مراد كفار اين بوده كه كتابهايى از آسمان به نام يك يك آنان نازل شود، و در آنها به هر يك از آنان بگويد:" فلانى! بايد به محمد (ص) ايمان بياورى".

بعضى «2» ديگر گفته‏اند: مرادشان اين بوده كه كتابى از آسمان بر آنان نازل شود، و در آن برائت از عذاب و مژده نعمتى فراوان به آنان بدهد، تا ايمان بياورند، و گر نه هم چنان بر كفر خود مى‏مانند. بعضى «3» وجوهى ديگر گفته‏اند، كه از سياق آيه به دور است، و بيانش گذشت.

" كَلَّا بَلْ لا يَخافُونَ الْآخِرَةَ" اين جمله رد توقع بيجاى آنان است، به اين بيان كه دعوت رسالت يك ادعاى بى‏دليل نيست، بلكه آيات و معجزات روشن و دليلهاى قطعى جاى هيچ شكى براى كسى باقى نمى‏گذارد، پس حجت خدا بر رسولش و بر ديگران به طور مساوى قائم و تمام است، و حاجتى نيست به اينكه براى هر يك از افراد دعوت شده به دين صحفى منشره نازل شود.

علاوه بر اين رسالت نيازمند به طهارت ذات و صلاحيت نفس است، آن طهارت و صلاحيتى كه نفوس ساير مردم فاقد آنند، هم چنان كه اين معنا از پاسخى كه خداى تعالى به توقع كفار داده فهميده مى‏شود، كفار گفته بودند:" لَنْ نُؤْمِنَ حَتَّى نُؤْتى‏ مِثْلَ ما أُوتِيَ رُسُلُ اللَّهِ"، در پاسخ فرمود:" اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَهُ" «4».

" بَلْ لا يَخافُونَ الْآخِرَةَ"- كلمه" بل" براى اعراض از مطلب قبلى است كه مى‏فرمود:" توقع دارند كه بر يك يك آنان صحفى منشره نازل شود" مى‏خواهد بفرمايد اين پيشنهادشان يك پيشنهاد جدى نيست، بهانه‏اى است كه مى‏خواهند به وسيله آن خود را از گير دعوت دين رها سازند، و علت حقيقى كفر و تكذيبشان به دعوت دينى اين است كه اينان از آخرت نمى‏ترسند، و اگر مى‏ترسيدند ايمان مى‏آوردند، و بعد از تماميت حجت و وجود آيات بينات هرگز پيشنهادى نمى‏كردند.

" كَلَّا إِنَّهُ تَذْكِرَةٌ" اين جمله رد و منع دومى از پيشنهاد كفار است، و معنايش اين است كه: ما چنين كتابى نازل نمى‏كنيم، قرآن براى تذكره و اندرز كافى است، و ما از قرآن چيزى بيش از اين‏

(1) تفسير كشاف، ج 4، ص 656.

(2 و 3) مجمع البيان، ج 10، ص 392.

(4) خدا بهتر مى‏داند كه رسالتش را كجا قرار بدهد. سوره انعام، آيه 124.