نمىتواند آن را ببندد، و خداى تعالى آن را از باطنش به ظاهرش سرايت مىدهد «1».
و در مجمع البيان است كه عياشى به سند خود از محمد بن مسلم از امام صادق (ع) روايت كرده كه فرمود: اين به چه كار شما مىآيد كه اظهار خوبيها نموده بديهاى خود را پنهان بداريد، آيا جز اين است كه وقتى به و جدان خود مراجعه مىكنيد خودتان مىفهميد كه چنين واجد خوبيها و فاقد بديها نيستيد؟ آرى حتما مىيابيد، چون خداى تعالى فرموده:" بَلِ الْإِنْسانُ عَلى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ" وقتى باطن آدمى اصلاح شد ظاهرش نيرومند مىگردد «2».
مؤلف: اين روايت را كلينى هم در اصول كافى به سند خود از فضل ابى العباس از آن حضرت روايت كرده «3».
و در همان كتاب از عياشى از زراره روايت كرده كه گفت: از امام صادق (ع) پرسيدم: حد آن مرضى كه بيمار روزه را مىخورد چيست؟ در پاسخ من اين آيه را تلاوت كردند:" بَلِ الْإِنْسانُ عَلى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ"، و فرمودند: خود انسان بهتر مىداند كه چه وقت طاقتش تمام مىشود، و تا چه حدى طاقت تحمل مرض و روزه را دارد «4».
مؤلف: اين روايت را صاحب فقيه هم آورده «5».
(1) اصول كافى، ج 2، باب 116، ص 294، ح 6. (2) مجمع البيان، ج 10، ص 396، چاپ بيروت. (3) اصول كافى، ج 2، ص 223، حديث 11. (4) مجمع البيان، ج 10، ص 396. (5) من لا يحضره الفقيه، ج 2، كتاب الصوم، ص 132، ط جامعه مدرسين.