ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 20 -صفحه : 691/ 179
نمايش فراداده

و اين طرز فكر براى شما دوام ندارد، و به زودى مرگ بر شما نازل گشته، به سوى پروردگارتان روانه مى‏شويد.

در اين جمله فاعل فعل" بلغت" حذف شده، چون سياق بر آن دلالت مى‏كرده، هم چنان كه در آيه" فَلَوْ لا إِذا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ" «1» نيز فاعل حذف شده، و در هر دو جمله تقدير كلام" بلغت النفس" است، و كلمه" تراقى" جمع" ترقوه" است كه به معناى استخوانهاى اطراف گردن است، كه از طرف چپ و راست گردن را در ميان گرفته‏اند. و معناى آيه روشن است.

" وَ قِيلَ مَنْ راقٍ" كلمه" راق- راقى" اسم فاعل از مصدر" رقى" است، كه به معناى افسون كردن و شفا دادن است، مى‏فرمايد: چه كسى از اهل و عيال و دوستانش در آنچه كه پيرامون اويند مى‏تواند او را شفا دهد و دردش را دوا كند؟ و اين جمله را در هنگام نوميدى بكار مى‏برند.

بعضى «2» از مفسرين گفته‏اند: معنايش اين است كه بعضى از ملائكه از بعضى ديگر كه روح او را بالا مى‏برند مى‏پرسند: شما ملائكه عذابيد يا ملائكه رحمت، (كيست بالا برنده)؟

حكايت حال احتضار طائفه‏اى ديگر كه در قيامت گرفته رويند، و مراد از جمله وَ الْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ"

" وَ ظَنَّ أَنَّهُ الْفِراقُ" يعنى انسان محتضر وقتى اين احوال را مشاهده مى‏كند، يقين مى‏كند كه ديگر بايد از زندگى عاجله دنيا كه علاقمند بدان بود، و بر آخرت ترجيحش مى‏داد جدا شود.

" وَ الْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ" ظاهر اين عبارت اين است كه مراد از آن پيچيدن ساقهاى پاى محتضر در يكديگر است، چون وقتى روح به گلوگاه مى‏رسد حيات سارى در اطراف بدن باطل گشته، ديگر تعادلى بين اعضا نمى‏ماند.

بعضى «3» گفته‏اند: مراد از اين جمله پيچيدن شدت امر آخرت به امر دنيا است.

بعضى «4» ديگر گفته‏اند: منظور درهم شدن حال جاندادن با حال زندگى است.

و بعضى «5» گفته‏اند: پيچيدن ساق دنيا كه همان سختى جان دادن است، به ساق‏

(1) پس چرا هنگامى كه جان به گلوگاه مى‏رسد (توانايى باز گرداندن آن را نداريد)؟! سوره واقعه، آيه 83.

(2) تفسير فخر رازى، ج 30، ص 231.

(3 و 4 و 5) مجمع البيان، ج 10، ص 40.