ترجمه تفسیر المیزان جلد 20
لطفا منتظر باشید ...
جوابش اين شد كه اينان به خاطر آنكه محجوب از پروردگار خود نيستند، نظرشان به هر چيزى به عنوان آيت خداست، و آيت بدان جهت كه آيت است محجوب از صاحب آيت نيست، و خودش بين ناظر و او حاجب نمىشود، پس نظر كردن به آيت عينا نظر كردن به صاحب آيت است، و اين طايفه در حقيقت جز به پروردگار خود نظر نمىكنند.مفسرين ديگر از اين اشكال جواب ديگرى دادهاند «1» و آن اين است كه: مقدم آمدن" إِلى رَبِّها" براى افاده حصر نيست بلكه تنها براى رعايت قافيه آخر آيات است، و بر فرض هم كه براى افاده حصر باشد، نظر كردن به غير خدا در جنب نظر كردن به خدا نظر شمرده نمىشود، و بر فرض هم كه شمرده شود منظور آيه نظر كردن به خداى تعالى در بعضى از احوال است، نه در همه احوال، و اين جواب خالى از تكلف نيست، چون بدون هيچ دليلى آيه را تقييد كرده. علاوه بر اين، پاسخ اين معنا نمىشود كه آيه شريفه رؤيت و نظر را به وجه نسبت داده، نه به ديدگان، و نفرمود:" عيون- و يا ابصار- الى ربها ناظرة"، از اين هم كه بگذريم نفرموده: وجوه اهل بهشت گاهى ناظر به خداست، و گاهى به نعمتهاى بهشتى، بلكه وجوه آنان دائما به سوى خداى تعالى است." وَ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ باسِرَةٌ تَظُنُّ أَنْ يُفْعَلَ بِها فاقِرَةٌ" مفسرين «2» مصدر" بسور" را به شدت خشم و عبوس تفسير كردهاند، و در اينجا" ظن" به معناى علم است، و كلمه" فاقره" صفتى است كه موصوفش حذف شده، تقديرش" فعلة فاقرة" است، و فاقره از ماده" فقر" است، كه به معناى آسيب ديدن ستون فقرات است.و بعضى «3» گفتهاند: از باب" فقرت البعير" است، يعنى بينى شتر را با آتش داغ نهاد.و معناى آيه اين است كه: وجوهى در آن روز به سختى عبوس است، مىداند كه با آنان رفتارى مىشود كه پشتشان شكسته شود، و يا دماغشان به آتش داغ شود. احتمال هم دارد كلمه" تظن" خطاب به رسول خدا (ص) بوده باشد بدان جهت كه فردى شنونده است و ظن هم به همان معناى معروفش باشد." كَلَّا إِذا بَلَغَتِ التَّراقِيَ" اين جمله رد از اين عمل ايشان است كه زندگى دنياى عاجله را دوست مىدارند و آن را مقدم بر زندگى آخرت مىدارند، گويا فرموده: از اين رفتارتان دست برداريد كه اين زندگى