اعمال زشت صفا و جلاى نفس را تيره كرده به آن نقش و صورتى مىدهند كه از درك حق مانع مىگردد
" كَلَّا بَلْ رانَ عَلى قُلُوبِهِمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ" اين جمله ردع و انكار سخن تكذيبگران، يعنى رد" أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ" است.راغب گفته: كلمه" رين" به معناى غبار و زنگ، و يا به عبارتى تيرگى است كه روى چيز گرانبهايى بنشيند (در نسخهاى ديگر آمده روى چيز شفافى بنشيند)، در قرآن آمده كه:" بَلْ رانَ عَلى قُلُوبِهِمْ ..." يعنى گناهان مانند زنگى و غبارى شد كه روى جلاى دلهاشان را گرفت، و آن دلها را از تشخيص خير و شر كور كرد «2».پس اين" زنگ بودن گناهان بر روى دلهاى آنان" عبارت شد از حائل شدن گناهان بين دلها، و بين تشخيص حق، آن طور كه هست.از اين آيه شريفه سه نكته استفاده مىشود:اول اينكه: اعمال زشت نقش و صورتى به نفس مىدهد، و نفس آدمى را به آن صورت در مىآورد.دوم اينكه: اين نقوش و صورتها مانع آن است كه نفس آدمى حق و حقيقت را درك كند، و ميان آن و درك حق حائل مىشود.سوم اينكه: نفس آدمى بحسب طبع اوليش صفا و جلايى دارد كه با داشتن آن حق را آن طور كه هست درك مىكند، و آن را از باطل، و نيز خير را از شر تميز مىدهد، هم چنان كه در جاى ديگر فرمود:" وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها" «3».(1) و سپس سرانجام كار كسانى كه مرتكب گناهان مىشوند، اين است كه آيات خدا را تكذيب نموده و آن را استهزاء نمايند. سوره روم، آيه 10.(2) مفردات راغب، ماده" رين".(3) و سوگند به نفس آدمى و آن كس كه آن را منظم ساخته، سپس خير و شر را به او الهام كرده است. سوره شمس، آيه 7 و 8.