مراد از اختلاف مشركين در باره معاد
" الَّذِي هُمْ فِيهِ مُخْتَلِفُونَ"- مشركين در اصل انكار معاد متفق بودند، اختلافشان تنها در طرز انكار آن بوده، بعضى آن را محال مىدانستند و به خاطر محال بودنش منكر بودند، هم چنان كه از سخنى كه قرآن كريم از ايشان حكايت كرده اين معنا استفاده مىشود، و آن سخن اين است:" هَلْ نَدُلُّكُمْ عَلى رَجُلٍ يُنَبِّئُكُمْ إِذا مُزِّقْتُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّكُمْ لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ" «1»، بعضى ديگر آن را محال نمىدانستند، بلكه تنها به نظرشان بعيد مىرسيده، از اين جهت انكارش نموده، به حكايت قرآن مىگفتند:" أَ يَعِدُكُمْ أَنَّكُمْ إِذا مِتُّمْ وَ كُنْتُمْ تُراباً وَ عِظاماً أَنَّكُمْ مُخْرَجُونَ هَيْهاتَ هَيْهاتَ لِما تُوعَدُونَ" «2»، بعضى هم نه آن را محال مىدانستند، و نه بعيد مىشمردند، بلكه انكارشان از اين جهت بود كه در آن شك داشتند، هم چنان كه آيه زير كه مىفرمايد:" بَلِ ادَّارَكَ عِلْمُهُمْ فِي الْآخِرَةِ بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِنْها" «3»، با وضع آنان تطبيق مىكند. بعضى هم يقين بدان داشتند، و ليكن از در عناد منكر آن مىشدند كه جمله" بَلْ لَجُّوا فِي عُتُوٍّ وَ نُفُورٍ" «4» حكايت حال ايشان است.و آنچه از آيات سهگانه اول سوره و بعد آن به دست مىآيد اين است كه وقتى از قرآن شنيدند كه در انذار و تهديد ايشان سخن از روز قيامت و جزا و يوم الفصل مىآورد، برايشان گران آمده، شروع كردهاند از يكديگر بپرسند كه اين چه خبر عجيبى است، كه تا كنون به گوش ما نخورده؟ و چه بسا به خود رسول خدا (ص) رجوع كرده و يا از مؤمنين مىپرسيدند كه روز قيامت چيست و چه خصايصى دارد، و چه وقت واقع مىشود؟(1) آيا شما را رهنمايى بكنم به مردى كه به شما خبر آورده كه بعد از آنكه به كلى متلاشى شديد دوباره با خلقتى جديد موجود مىشويد. سوره سبأ، آيه 7.(2) آيا به شما وعده مىدهد كه وقتى مرديد و خاك و استخوان گشتيد دوباره از خاك خارج مىشويد؟ هيهات، هيهات كه چه وعدهاى دور و بعيد به شما مىدهد. سوره مؤمنون، آيه 35 و 36.(3) نكند علم ايشان به آخرت كامل است، نه، بلكه در مورد آن در شك هستند. سوره نمل، آيه 66.(4) ولى آنها در سركشى و فرار از حقيقت لجاجت مىورزند. سوره ملك، آيه 21.