بى نياز دانستن خود، منشا و علت طغيان آدمى است
" أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى"- كلمه" راه" از مصدر رأى است، نه مصدر رؤيت، يعنى ديدن به چشم، و فاعل" راه" و نيز مفعولش همان انسان است، و جمله مورد بحث مىخواهد علت طغيان انسان را بيان كند، مىفرمايد علت طغيانش اين است كه او خود را بى نياز از پروردگار خود مىداند، پروردگارى كه بر او انعام كرده و سراپاى وجود او انعام وى است، و نعمتهاى بى شمار او را كفران مىكند، و علت اين انحراف آن است كه انسان به خود و هواهاى نفسانى خود مىپردازد، و دل به اسباب ظاهرى كه تنها وسيله مقاصد او است (و نه هدف) مىبندد، و در نتيجه از پروردگارش غافل مىشود، و به هيچ وجه خود را محتاج او نمىبيند، چون اگر خود را محتاج او مىديد همين احتياج وادارش مىكرد كه به ياد او بيفتد، و او را ولى نعمتهاى خود بداند، و شكر نعمتهايش را بجاى آورد، نتيجه اين انحراف اين است كه در آخر خدا را به كلى فراموش نموده، سر به طغيان بردارد." إِنَّ إِلى رَبِّكَ الرُّجْعى" كلمه" رجعى" مانند كلمه" رجوع" به معناى برگشتن است، و به طورى كه از سياق(1 و 2 و 3) مجمع البيان، ج 10، ص 515.(4) سوره ابراهيم، آيه 34.