طغيان قوم ثمود و پى كردن ناقه صالح (عليه السلام)، نمونهاى از" وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها"
" كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِطَغْواها" كلمه" طغوى" مانند كلمه" طغيان" مصدر است، و حرف" باء" كه بر سر آن در آمده باى سببيت است، و آيه شريفه و آيات بعدش تا آخر سوره جنبه استشهاد دارد، و مىخواهد براى آيه" قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها ..." نمونهاى ذكر كند." إِذِ انْبَعَثَ أَشْقاها" كلمه" اذ" ظرف است براى جمله" كذبت"، و يا براى جمله" بطغويها"، و مراد از" اشقاى ثمود" آن كسى است كه ناقه را پى كرد، و به طورى كه در روايات آمده نامش" قدار بن سالف" بوده، كه مردم ثمود او را به اين كار واداشتند، چون در آيات بعدى همه ضميرها را ضمير جمع آورده، و همه مردم ثمود را مذمت مىكند." فَقالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ ناقَةَ اللَّهِ وَ سُقْياها" مراد از" رسول اللَّه" حضرت صالح پيغمبر است، كه پيامبر قوم ثمود بود، و كلمه(1) و توشه آماده كنيد پس به درستى كه بهترين زاد و توشه تقوا است و تقوا پيشه كنيد اى صاحبان عقل. سوره بقره، آيه 197.