طغيان قوم ثمود و پى كردن ناقه صالح (عليه السلام)، نمونه‏اى از" وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها" - ترجمه تفسیر المیزان جلد 20

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 20

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

يكى از دو سين آن قلب به ياء شده، و به صورت" دسى" در آمده، كه ماضى باب تفعيلش" دسى" مى‏شود، و اين ماده به معناى آن است كه چيزى را پنهانى داخل در چيز ديگر كنيم، و مراد از اين كلمه در آيه مورد بحث به قرينه اينكه در مقابل تزكيه ذكر شده، اين است كه انسان نفس خود را به غير آن جهتى كه طبع نفس مقتضى آن است سوق دهد، و آن را بغير آن تربيتى كه مايه كمال نفس است تربيت و نمو دهد.

و آيه شريفه يعنى" قَدْ أَفْلَحَ" جواب هشت سوگندى است كه قبلا ياد شد، و جمله" وَ قَدْ خابَ ..." عطف بر آن و جواب دوم است.

و تعبير از اصلاح نفس و افساد آن به تزكيه و تدسى مبتنى بر نكته‏اى است كه آيه" فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها" بر آن دلالت دارد، و آن اين است كه: كمال نفس انسانى در اين است كه به حسب فطرت تشخيص دهنده فجور از تقوى باشد، و خلاصه آيه شريفه مى‏فهماند كه دين، يعنى تسليم خدا شدن در آنچه از ما مى‏خواهد كه فطرى نفس خود ما است، پس آراستن نفس به تقوا، تزكيه نفس و تربيت آن به تربيتى صالح است، كه مايه زيادتر شدن آن، و بقاى آن است، هم چنان كه در جاى ديگر به اين نكته تصريح نموده مى‏فرمايد:" وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوى‏ وَ اتَّقُونِ يا أُولِي الْأَلْبابِ" «1» و وضع نفس در فسق و فجور بر خلاف وضعى است كه در صورت تقوا دارد.

طغيان قوم ثمود و پى كردن ناقه صالح (عليه السلام)، نمونه‏اى از" وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها"

" كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِطَغْواها" كلمه" طغوى" مانند كلمه" طغيان" مصدر است، و حرف" باء" كه بر سر آن در آمده باى سببيت است، و آيه شريفه و آيات بعدش تا آخر سوره جنبه استشهاد دارد، و مى‏خواهد براى آيه" قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها ..." نمونه‏اى ذكر كند.

" إِذِ انْبَعَثَ أَشْقاها" كلمه" اذ" ظرف است براى جمله" كذبت"، و يا براى جمله" بطغويها"، و مراد از" اشقاى ثمود" آن كسى است كه ناقه را پى كرد، و به طورى كه در روايات آمده نامش" قدار بن سالف" بوده، كه مردم ثمود او را به اين كار واداشتند، چون در آيات بعدى همه ضميرها را ضمير جمع آورده، و همه مردم ثمود را مذمت مى‏كند.

" فَقالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ ناقَةَ اللَّهِ وَ سُقْياها" مراد از" رسول اللَّه" حضرت صالح پيغمبر است، كه پيامبر قوم ثمود بود، و كلمه‏

(1) و توشه آماده كنيد پس به درستى كه بهترين زاد و توشه تقوا است و تقوا پيشه كنيد اى صاحبان عقل. سوره بقره، آيه 197.

/ 691