فرق بين" احد" و" واحد" و معناى احد بودن خداى تعالى‏ - ترجمه تفسیر المیزان جلد 20

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 20

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و اين سوره هم مى‏تواند در مكه نازل شده باشد و هم در مدينه، و آنچه از بعضى از روايات وارده در سبب نزول آن ظاهر است اين است كه در مكه نازل شده.

" قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ" كلمه" هو" ضمير شان و ضمير قصه است، و معمولا در جايى بكار مى‏رود كه گوينده اهتمام زيادى به مضمون جمله بعد از آن داشته باشد، و اما كلمه" اللَّه" مورد اختلاف واقع شده، حق آن است كه" علم به غلبه" براى خداى تعالى است، يعنى قبلا در زبان عرب اسم خاص براى حق تعالى نبود، ولى از آنجايى كه استعمالش در اين مورد بيش از ساير موارد شد، به خاطر همين غلبه استعمال، تدريجا اسم خاص خدا گرديد، هم چنان كه اهل هر زبانى ديگر براى خداى تعالى نام خاصى دارند، و ما در تفسير سوره فاتحه (اولين سوره قرآن) در باره اين كلمه بحث كرديم.

فرق بين" احد" و" واحد" و معناى احد بودن خداى تعالى‏

و كلمه" احد" صفتى است كه از ماده" وحدت" گرفته شده، هم چنان كه كلمه" واحد" نيز وصفى از اين ماده است، چيزى كه هست، بين احد و واحد فرق است، كلمه" احد" در مورد چيزى و كسى بكار مى‏رود كه قابل كثرت و تعدد نباشد، نه در خارج و نه در ذهن، و اصولا داخل اعداد نشود، به خلاف كلمه" واحد" كه هر" واحدى" يك ثانى و ثالثى دارد يا در خارج و يا در توهم و يا به فرض عقل، كه با انضمام به ثانى و ثالث و رابع كثير مى‏شود، و اما احد اگر هم برايش دومى فرض شود، باز خود همان است و چيزى بر او اضافه نشده.

مثالى كه بتواند تا اندازه‏اى اين فرق را روشن سازد اين است كه: وقتى مى‏گويى" احدى از قوم نزد من نيامده"، در حقيقت، هم آمدن يك نفر را نفى كرده‏اى و هم دو نفر و سه نفر به بالا را، اما اگر بگويى:" واحدى از قوم نزد من نيامده" تنها و تنها آمدن يك نفر را نفى كرده‏اى، و منافات ندارد كه چند نفرشان نزدت آمده باشند، و به خاطر همين تفاوت كه بين دو كلمه هست، و به خاطر همين معنا و خاصيتى كه در كلمه" احد" هست، مى‏بينيم اين كلمه در هيچ كلام ايجابى به جز در باره خداى تعالى استعمال نمى‏شود، (و هيچ وقت گفته نمى‏شود: جاءنى احد من القوم- احدى از قوم نزد من آمد) بلكه هر جا كه استعمال شده است كلامى است منفى، تنها در مورد خداى تعالى است كه در كلام ايجابى استعمال مى‏شود.

يكى از بيانات لطيف مولانا امير المؤمنين (ص) در همين باب است كه در بعضى از خطبه‏هايش كه در باره توحيد خداى عز و جل ايراد فرموده چنين آمده:" كل مسمى‏

/ 691