معناى" هَلْ لَكَ إِلى أَنْ تَزَكَّى وَ أَهْدِيَكَ إِلى رَبِّكَ فَتَخْشى" كه موسى (عليه السلام) مامور شد به فرعون بگويد
" فَقُلْ هَلْ لَكَ إِلى أَنْ تَزَكَّى" كلمه" الى" متعلق به محذوف است، و تقدير كلام:" هل لك ميل الى ان تزكى- آيا ميل به اين دارى كه پاك شوى؟" و يا چيزى مثل اين است، و مراد از" تزكى" پاك شدن از قذارت طغيان است." وَ أَهْدِيَكَ إِلى رَبِّكَ فَتَخْشى" عطف است بر جمله" تزكى"، و منظورش از هدايت وى به سوى پروردگارش- بطورى كه گفتهاند- «2» معرفى خداى تعالى براى او، و ارشاد او به معرفت خداست، كه ترس از خدا نتيجه اين معرفت و دست بردارى از طغيان و تعدى از طور و حقيقت عبوديت نتيجه آن ترس است، هم چنان كه فرمود:" إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ" «3».حال ببينيم مراد از تزكى چيست؟ اگر مراد پاك شدن از طغيان از راه توبه و برگشت به خداى تعالى باشد، آن وقت خشيت اثر مترتب بر آن است، و مراد از خشيت همان ترسى است كه هميشه ملازم با ايمان به خداست، و انسان مؤمن را وادار مىكند به اطاعت از او و ترك معصيتش، و اگر مراد از آن پاك شدن بوسيله اطاعت و ترك معصيت باشد، جمله" وَ أَهْدِيَكَ إِلى رَبِّكَ فَتَخْشى" مفسر ما قبل خود، و عطفش به ما قبل عطف تفسيرى خواهد بود." فَأَراهُ الْآيَةَ الْكُبْرى"" فاء" در اين جمله فصيحه است، و مىفهماند چيزهايى در وسط كلام حذف شده، چون احتياج به ذكر آنها نبوده، و تقدير كلام" فاتاه و دعاه فاراه ..."، بوده يعنى پس موسى به نزد فرعون رفت، و او را دعوت كرد، و آيت كبرايى نشانش داد.و مراد از آيت كبرى بطورى كه از تفصيل قصه بر مىآيد، معجزه عصاء بوده. ولى(1 و 2) روح المعانى، ج 30، ص 29.(3) تنها از بندگانش آنها از خدا مىترسند كه عالم باشند. سوره فاطر، آيه 28.