مراد از كسانى كه چون پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) به نماز مىايستاد در اطرافش گرد مىآمدند (كادُوا يَكُونُونَ عَلَيْهِ لِبَداً)
" وَ أَنَّهُ لَمَّا قامَ عَبْدُ اللَّهِ يَدْعُوهُ كادُوا يَكُونُونَ عَلَيْهِ لِبَداً" كلمه" لبد"- به كسره لام و فتحه باء- جمع لبده- به ضمه لام و سكون باء- است، و" لبده" به معناى مجتمعى متراكم و فشرده است، و منظور از كلمه" عبد اللَّه" رسول خدا (ص) است، آيه بعدى هم بر اين معنا دلالت دارد. و اگر از آن جناب تعبير به عبد اللَّه كرده براى اين بود كه به منزله زمينهچينى باشد براى آيه بعدى كه مىفرمايد:" قُلْ إِنَّما أَدْعُوا رَبِّي"، و مناسبتر با سياق آيات بعدى اين است كه ضمير جمع در" كادوا" و در" يكونون" به مشركين برگردد، چون مشركين بودند كه بر آن جناب در هنگامى كه نماز و قرآن مىخواند ازدحام كرده و استهزايش نمودند، و صداى خود را بلند مىكردند، تا به طورى كه گفتهاند صداى آن جناب بگوش كسى نرسد.و معناى آيه اين است كه: وقتى رسول خدا (ص) برمىخاست تا خدا را با نماز عبادت كند، مشركين آن قدر به طرفش مىآمدند كه نزديك مىشد جمعيت انبوهى بشوند.بعضى «1» از مفسرين گفتهاند: دو ضمير مذكور به جن بر مىگردد، و اين جنيان بودند كه پيرامون آن جناب جمع شده، تراكم مىكردند و از در تعجب از آنچه از آن جناب مىديدند از عبادتش و از تلاوت قرآن به آن جناب خيره مىنگريستند، چون چنين چيزى تا آن روز نديده و نشنيده بودند.بعضى «2» ديگر گفتهاند: ضميرها به مؤمنين و گروندگان به رسول خدا (ص) بر مىگردد، آنان بودند كه دور آن جناب جمع شده، و در نماز به وى اقتدا مىكردند، و وقتى قرآن مىخواند سكوت محض مىشدند تا كلام خدا را بشنوند. ولى اين دو وجه آن طور كه بايد با سياق آيات بعدى نمىسازد، هم چنان كه قبلا هم اشاره شد." قُلْ إِنَّما أَدْعُوا رَبِّي وَ لا أُشْرِكُ بِهِ أَحَداً" در اين آيه به رسول خدا (ص) امر فرموده تا وجه عبادت خود را(1) روح المعانى، ج 29، ص 92.(2) تفسير فخر رازى، ج 30، ص 163.