مفاد آيه:" يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّكَ كادِحٌ إِلى‏ رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقِيهِ" و دلالت آن بر بعث و جزا - ترجمه تفسیر المیزان جلد 20

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 20

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ولى بعضى «1» گفته‏اند: معنايش اين است كه: آنچه در بطن خود دارد بيرون مى‏اندازد و خود را تهى مى‏كند از آنچه از كوه‏ها و درياها كه در پشت خود دارد. و شايد وجه اول به ذهن نزديك‏تر باشد.

" وَ أَذِنَتْ لِرَبِّها وَ حُقَّتْ" ضميرهاى مؤنث همه به كلمه" أرض" برمى‏گردد، هم چنان كه ضميرهاى مشابهى كه در آيه قبلى بود به كلمه" سماء" برمى‏گشت، و معناى آيه گذشت.

مفاد آيه:" يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّكَ كادِحٌ إِلى‏ رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقِيهِ" و دلالت آن بر بعث و جزا

" يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّكَ كادِحٌ إِلى‏ رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقِيهِ" راغب گفته كلمه" كدح" به معناى تلاش كردن، و خسته شدن است «2». پس در اين كلمه معنى سير است. و بعضى «3» گفته‏اند:" كدح" تلاش نفس است در انجام كارى تا اينكه آثار تلاش در نفس نمايان گردد. و بنا بر اين، در اين كلمه معناى سير هم خوابيده، به دليل اينكه با كلمه" الى" متعدى شده، پس معلوم مى‏شود كه در كلمه" كدح" در هر حال معناى سير خوابيده.

و جمله" فملاقيه" عطف است بر كلمه" كادح"، و با اين عطف بيان كرده كه هدف نهايى اين سير و سعى و تلاش، خداى سبحان است، البته بدان جهت كه داراى ربوبيت است، يعنى انسان بدان جهت كه عبدى است مربوب و مملوك و مدبر، و در حال تلاشش به سوى خداى سبحان است دائما در حال سعى و تلاش و رفتن بسوى خداى تعالى است، بدان جهت كه رب و مالك و مدبر امر اوست، چون عبد براى خودش مالك چيزى نيست، نه اراده و نه عمل، پس او بايد اراده نكند مگر آنچه كه پروردگارش اراده كرده باشد، و انجام ندهد مگر آنچه را كه او دستور داده باشد، پس بنده در اراده و عملش مسئول خواهد بود.

از اينجا معلوم شد اولا: جمله" إِنَّكَ كادِحٌ إِلى‏ رَبِّكَ" خود حجتى است بر معاد، براى اينكه توجه فرمودى ربوبيت خداى تعالى تمام نمى‏شود مگر با عبوديت بندگان، و عبوديت هم تصور ندارد مگر با بودن مسئوليت، و مسئوليت هم تمام نمى‏شود مگر با برگشتن به سوى خدا و حساب اعمال، اين نيز تمام نمى‏شود مگر با بودن جزا.

و ثانيا: معلوم شد منظور از ملاقات پروردگار منتهى شدن به سوى او است، يعنى به جايى كه در آن هيچ حكمى نيست جز حكم او، و هيچ مانعى نيست كه بتواند از انفاذ

(1) مجمع البيان، ج 10، ص 460.

(2) مفردات راغب، ماده" كدح".

(3) روح المعانى، ج 30، ص 79.

/ 691