رد پندار آن كس كه نامه اعمالش از پشت سر به او داده مىشود و در دنيا در" اهل" خود مسرور بود و مىپنداشت به سوى خدا و براى حساب بازگشتى ندارد
" إِنَّهُ كانَ فِي أَهْلِهِ مَسْرُوراً" او در ميان اهلش مسرور بود، و از مال دنيا كه به او مىرسيد خوشحال مىشد، و دلش به سوى زينتهاى مادى مجذوب مىگشت، و همين باعث مىشد كه آخرت از يادش برود، و خداى تعالى انسان را در اين خوشحال شدن مذمت كرده، و آن را فرح بيجا و بغير حق دانسته، مىفرمايد:" ذلِكُمْ بِما كُنْتُمْ تَفْرَحُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ بِما كُنْتُمْ تَمْرَحُونَ" «3»." إِنَّهُ ظَنَّ أَنْ لَنْ يَحُورَ" يعنى گمان مىكرد برنمىگردد، و مراد برگشتن به سوى پروردگارش براى حساب و جزا است. و اين پندار غلط هيچ علتى به جز اين ندارد كه در گناهان غرق شدند، گناهانى كه آدمى را از امر آخرت باز مىدارد و باعث مىشود انسان آمدن قيامت را امرى بعيد بشمارد." بَلى إِنَّ رَبَّهُ كانَ بِهِ بَصِيراً" اين جمله پندار مذكور را رد مىكند و مىفرمايد مساله بدين قرار كه او پنداشته (كه بر(1) پيش از آنكه صورتهايى را محو كنيم و سپس به پشت سر بازگردانيم. سوره نساء، آيه 47.(2) اما كسى كه نامه اعمال او به دست چپش داده شده مىگويد: اى كاش هرگز نامه اعمالم به من داده نمىشد. سوره الحاقه، آيه 25.(3) اين بخاطر آن تفريحهايى است كه در زمين بناحق مىكرديد و براى آن خوشىهاى نارواست كه داشتيد. سوره مؤمن، آيه 75.