رد پندار آن كس كه نامه اعمالش از پشت سر به او داده مى‏شود و در دنيا در" اهل" خود مسرور بود و مى‏پنداشت به سوى خدا و براى حساب بازگشتى ندارد - ترجمه تفسیر المیزان جلد 20

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 20

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

" مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلى‏ أَدْبارِها" «1».

در اينجا ممكن است بگويى دادن نامه عمل كفار از پشت سر منافات دارد با آيات ديگرى كه مى‏فرمايد: نامه آنان را به دست چپشان مى‏دهند، مانند آيه" وَ أَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِشِمالِهِ فَيَقُولُ يا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتابِيَهْ" «2»، و ليكن بين اين دو دسته آيات منافاتى نيست، (چون در سابق هم خاطرنشان كرديم كه مواقف روز قيامت يك موقف و دو موقف نيست)، و ان شاء اللَّه در بحث روايتى آينده رواياتى در معناى دادن نامه عمل از پشت سر كفار خواهد آمد.

" فَسَوْفَ يَدْعُوا ثُبُوراً" كلمه" ثبور" مانند كلمه" ويل" به معناى هلاكت است، و دعاى ثبور خواندنشان به اين معنا است كه مى‏گويند:" وا ثبورا" مثل اينكه مى‏گوييم:" واويلا".

" وَ يَصْلى‏ سَعِيراً" يعنى داخل آتشى مى‏شود و يا حرارتش را تحمل مى‏كند كه در حال زبانه كشيدن است، آتشى است كه نمى‏توان گفت چقدر شكنجه‏آور است.

رد پندار آن كس كه نامه اعمالش از پشت سر به او داده مى‏شود و در دنيا در" اهل" خود مسرور بود و مى‏پنداشت به سوى خدا و براى حساب بازگشتى ندارد

" إِنَّهُ كانَ فِي أَهْلِهِ مَسْرُوراً" او در ميان اهلش مسرور بود، و از مال دنيا كه به او مى‏رسيد خوشحال مى‏شد، و دلش به سوى زينت‏هاى مادى مجذوب مى‏گشت، و همين باعث مى‏شد كه آخرت از يادش برود، و خداى تعالى انسان را در اين خوشحال شدن مذمت كرده، و آن را فرح بيجا و بغير حق دانسته، مى‏فرمايد:" ذلِكُمْ بِما كُنْتُمْ تَفْرَحُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ بِما كُنْتُمْ تَمْرَحُونَ" «3».

" إِنَّهُ ظَنَّ أَنْ لَنْ يَحُورَ" يعنى گمان مى‏كرد برنمى‏گردد، و مراد برگشتن به سوى پروردگارش براى حساب و جزا است. و اين پندار غلط هيچ علتى به جز اين ندارد كه در گناهان غرق شدند، گناهانى كه آدمى را از امر آخرت باز مى‏دارد و باعث مى‏شود انسان آمدن قيامت را امرى بعيد بشمارد.

" بَلى‏ إِنَّ رَبَّهُ كانَ بِهِ بَصِيراً" اين جمله پندار مذكور را رد مى‏كند و مى‏فرمايد مساله بدين قرار كه او پنداشته (كه بر

(1) پيش از آنكه صورتهايى را محو كنيم و سپس به پشت سر بازگردانيم. سوره نساء، آيه 47.

(2) اما كسى كه نامه اعمال او به دست چپش داده شده مى‏گويد: اى كاش هرگز نامه اعمالم به من داده نمى‏شد. سوره الحاقه، آيه 25.

(3) اين بخاطر آن تفريح‏هايى است كه در زمين بناحق مى‏كرديد و براى آن خوشى‏هاى نارواست كه داشتيد. سوره مؤمن، آيه 75.

/ 691