معناى" فجور" و" تقوى" و مراد از اينكه خداوند فجور و تقواى نفس را به او الهام كرده
" فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها" كلمه" فجور"- به طورى كه راغب «4» گفته- به معناى دريدن پرده حرمت دين است. در حقيقت وقتى شريعت الهى از عمل و يا از ترك عملى نهى مىكند، اين نهى پردهاى است كه بين آن عمل و ترك عمل و بين انسان زده شده، و ارتكاب آن عمل و ترك اين عمل دريدن آن پرده است.و كلمه" تقوى"- به طورى كه راغب «5» گفته- به معناى آن است كه انسان خود را از آنچه مىترسد در محفظهاى قرار دهد. و منظور از اين محفظه و تقوا به قرينه اينكه در مقابل فجور قرار گرفته اجتناب از فجور و دورى از هر عملى است كه با كمال نفس منافات داشته باشد، و در روايت هم تفسير شده به ورع و پرهيز از محرمات الهى.كلمه" الهام" كه مصدر" الهم" است، به معناى آن است كه تصميم و آگهى و علمى از خبرى در دل آدمى بيفتد، و اين خود افاضهاى است الهى، و صور علميهاى است يا تصورى و يا تصديقى كه خداى تعالى به دل هر كس كه بخواهد مىاندازد، و اگر در آيه شريفه هم تقواى نفس را الهام خوانده، و هم فجور آن را، براى اين بود كه بفهماند مراد از اين الهام(1 و 2 و 3) روح المعانى، ج 30، ص 142.(4) مفردات راغب، ماده" فجر".(5) مفردات راغب، ماده" قوى".