چند وجه در باره مقصود از" إِنَّها لَإِحْدَى الْكُبَرِ" و" نَذِيراً لِلْبَشَرِ"
" إِنَّها لَإِحْدَى الْكُبَرِ" مفسرين گفتهاند: ضمير در اين جمله به كلمه" سقر" بر مىگردد و كلمه" كبر" جمع" كبرى" است.و مراد از اينكه سقر يكى از بزرگترين است، اين است كه سقر يكى از بزرگترين دواهى و تحولات است، داهيهاى است كه هيچ داهيه ديگرى به آن پايه از عظمت نمىرسد، هم چنان كه خود ما مىگوييم: فلانى يكى از رجال است، يعنى در بين رجال نظيرى ندارد، و جمله مورد بحث جواب سوگند است.و معناى آيه اين است كه: من به فلان و فلان سوگند مىخورم، كه سقر يكى از بزرگترين تحولات و دواهى عالم است- بزرگترين آن- از نظر اينكه بشر را تهديد مىكند.و بعيد نيست وجه سومى در بين باشد، و آن اين است كه كلمه" كلا" رد گفتار وليد درباره قرآن باشد، كه گفت:" إِنْ هذا إِلَّا سِحْرٌ يُؤْثَرُ إِنْ هذا إِلَّا قَوْلُ الْبَشَرِ" و ضمير" انها" به قرآن برگردد، بدان جهت كه قرآن آيات است و گر نه مىبايد فرموده باشد" انه" و يا از باب مطابقت اسم" ان" با خبر آن باشد به اين معنا كه چون خبر" ان" يعنى كلمه" احدى" مؤنث است ضمير هم كه اسم آن است مؤنث آورده شده.و معناى آيه اين است كه: نه، آن طور كه وليد گفت نيست، من به قمر و شب و صبح سوگند مىخورم كه قرآن- البته يعنى آياتش- از نظر انذار يكى از آيات كبراى الهى است.بعضى «1» هم گفتهاند: جمله" إِنَّها لَإِحْدَى الْكُبَرِ" تعليل است براى" كلا"، و سوگندهايى كه بعد از اين كلمه و آن تعليل فاصله شده براى تاكيد است، نه جواب سوگند، و جواب سوگند در تقدير است، كه خود كلمه" كلا" بر آن دلالت مىكند «2»." نَذِيراً لِلْبَشَرِ" كلمه" نذير" مصدر و به معناى بيم رساندن است، و اگر منصوب آمده به خاطر اين(1) تفسير ابى السعود، ج 9، ص 60.(2) بنا به گفته اين مفسر معنا چنين مىشود: حاشا، به قمر و شب و صبح سوگند كه چنين نيست،- براى اينكه قرآن يكى از بزرگترين آيات الهى است- مترجم.