معناى آيه:" لَتَرْكَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ" - ترجمه تفسیر المیزان جلد 20

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 20

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

كرانه افق در هنگام غروب خورشيد پيدا مى‏شود.

" وَ اللَّيْلِ وَ ما وَسَقَ" كلمه" وسق" فعل ماضى است، و معناى جمع شدن چند چيز متفرق را مى‏دهد، مى‏فرمايد به شب سوگند، كه آنچه در روز متفرق شده جمع مى‏كند، انسانها و حيوانها كه هر يك به طرفى رفته‏اند، در هنگام شب دور هم جمع مى‏شوند.

بعضى «1» هم كلمه" وسق" را به معناى طرد گرفته، آيه را چنين معنا كرده‏اند:" به شب سوگند كه ستارگان را از خفاء به ظهور مى‏اندازد".

" وَ الْقَمَرِ إِذَا اتَّسَقَ" يعنى به قمر سوگند، وقتى كه نورش جمع مى‏شود، نور همه اطرافش بهم منضم مى‏شود، و به صورت ماه شب چهارده درمى‏آيد.

معناى آيه:" لَتَرْكَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ"

" لَتَرْكَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ" اين آيه جواب همه سوگندهاى قبلى است، و خطاب در آن به مردم است، و كلمه" طبق" به معناى چيزى و يا حالى است كه مطابق چيز ديگر و يا حال ديگر باشد، چه اينكه يكى بالاى ديگرى قرار بگيرد و چه نگيرد، (بلكه پهلوى هم باشند) و به هر حال منظور مراحل زندگى است كه انسان آن را در تلاشش به سوى پروردگارش طى مى‏كند، مرحله زندگى دنيا و سپس مرحله مرگ و آن گاه مرحله حيات برزخى، (و سپس مرگ در برزخ و هنگام دميدن صور) و در آخر انتقال به زندگى آخرت و حساب و جزا.

و اين سوگندها هم تاكيد مضمون" يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّكَ كادِحٌ ..." و آيات بعد است كه خبر از بعث مى‏دهد، و هم زمينه‏چينى است براى آيه" فَما لَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ" كه از در تعجب و به منظور توبيخ مى‏فرمايد:" پس چه مى‏شود ايشان را كه ايمان نمى‏آورند؟" و هم براى آيه" فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ ..." كه مشتمل است بر تهديد و بشارت.

و در اين آيه اشاره‏اى است به اينكه مراحلى كه انسان در مسيرش به سوى پروردگارش طى مى‏كند، مراحلى مترتب و با يكديگر متطابق است.

" فَما لَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ وَ إِذا قُرِئَ عَلَيْهِمُ الْقُرْآنُ لا يَسْجُدُونَ" گفتيم: اين استفهام براى برانگيختن تعجب شنونده از ايمان نياوردن كفار و توبيخ خود كفار است، و به همين جهت مناسب بود كه از خطاب آيه قبل" تركبن" به غيب" فما

(1) مجمع البيان، ج 10، ص 461.

/ 691