" أَ فَلا يَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ" بعد از آنكه اوصاف غاشيه و حال دو طايفه مؤمن و كافر را بيان نمود، دنبالش اشارهاى اجمالى كرد به تدبير ربوبى كه به خوبى دلالت بر ربوبيت خداى تعالى مىكند، ربوبيتى كه مقتضى وجوب عبادت است، و لازمه آن هم رسيدن به حساب اعمال و جزا دادن به مؤمن و كافر است، مؤمن را در برابر ايمانش، و كافر را در برابر كفرش، و ظرفى كه اين حساب و جزا در آن واقع مىشود همان روز غاشيه است.در اين آيه منكرين ربوبيت خداى تعالى را نخست دعوت مىكند به اينكه در كيفيت خلقت شتر نظر و دقت كنند كه چگونه خلق شده، و خداى تعالى آن را چگونه از زمينى مرده و فاقد حيات و بى شعور به اين صورت عجيب در آورده، صورتى كه نه تنها خودش عجيب است، بلكه اعضا و قوا و افعالش نيز عجيب است، و اين هيكل درشت را مسخر انسانها كرده، (يك كودك از انسانها افسارش را مىكشد، و به هر جا بخواهد مىبرد)، و انسانها از سوارى و باركشى و گوشت و شير و پوست و كركش و حتى از بول و پشكلش استفاده مىكنند، آيا هيچ انسان عاقلى به خود اجازه مىدهد كه احتمال معقول بدهد كه شتر و اين فوايدش به خودى خود پديد آمده باشد، و در خلقت او براى انسان هيچ غرضى در كار نبوده، و انسان هيچ مسئوليتى در برابر آن و ساير نعمتها ندارد؟و اگر در بين همه تدابير الهى و نعمتهايش خصوص تدبير در خلقت شتر را ذكر كرد، از اين جهت است كه سوره مورد بحث در مكه نازل شده و جزو اولين سورههايى است كه به گوش مردم عرب مىخورد، و در مكه در آن ايام داشتن شتر از اركان اصلى زندگيشان بوده." وَ إِلَى السَّماءِ كَيْفَ رُفِعَتْ" و چرا به آسمان نمىنگرند كه چگونه افراشته شده، و به قنديلهاى پر نور چون خورشيد و ماه و ستارگان درخشنده آراسته گشته، و در زير آن كره هوا قرار داده شده كه مايه بقاى هر جاندار است و بدون تنفس آن هوا زنده نمىماند." وَ إِلَى الْجِبالِ كَيْفَ نُصِبَتْ" و چرا به كوهها نمىانديشند كه چگونه ايستادهاند، و ريشههاى آنها مانند ميخ اجزاى