دعوت به نظر در مظاهر تدبير الهى‏ - ترجمه تفسیر المیزان جلد 20

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 20

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

" وَ زَرابِيُّ مَبْثُوثَةٌ"- كلمه" زرابى" جمع" زربيه" است كه هم با فتحه اول و هم با ضمه و هم با كسره آن خوانده مى‏شود، و زربيه به معناى بساط فاخر است، و منظور از مبثوثه آن مبسوطه بودن و گسترده شدن آن است، تا رويش بنشينند.

دعوت به نظر در مظاهر تدبير الهى‏

" أَ فَلا يَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ" بعد از آنكه اوصاف غاشيه و حال دو طايفه مؤمن و كافر را بيان نمود، دنبالش اشاره‏اى اجمالى كرد به تدبير ربوبى كه به خوبى دلالت بر ربوبيت خداى تعالى مى‏كند، ربوبيتى كه مقتضى وجوب عبادت است، و لازمه آن هم رسيدن به حساب اعمال و جزا دادن به مؤمن و كافر است، مؤمن را در برابر ايمانش، و كافر را در برابر كفرش، و ظرفى كه اين حساب و جزا در آن واقع مى‏شود همان روز غاشيه است.

در اين آيه منكرين ربوبيت خداى تعالى را نخست دعوت مى‏كند به اينكه در كيفيت خلقت شتر نظر و دقت كنند كه چگونه خلق شده، و خداى تعالى آن را چگونه از زمينى مرده و فاقد حيات و بى شعور به اين صورت عجيب در آورده، صورتى كه نه تنها خودش عجيب است، بلكه اعضا و قوا و افعالش نيز عجيب است، و اين هيكل درشت را مسخر انسانها كرده، (يك كودك از انسانها افسارش را مى‏كشد، و به هر جا بخواهد مى‏برد)، و انسانها از سوارى و باركشى و گوشت و شير و پوست و كركش و حتى از بول و پشكلش استفاده مى‏كنند، آيا هيچ انسان عاقلى به خود اجازه مى‏دهد كه احتمال معقول بدهد كه شتر و اين فوايدش به خودى خود پديد آمده باشد، و در خلقت او براى انسان هيچ غرضى در كار نبوده، و انسان هيچ مسئوليتى در برابر آن و ساير نعمت‏ها ندارد؟

و اگر در بين همه تدابير الهى و نعمت‏هايش خصوص تدبير در خلقت شتر را ذكر كرد، از اين جهت است كه سوره مورد بحث در مكه نازل شده و جزو اولين سوره‏هايى است كه به گوش مردم عرب مى‏خورد، و در مكه در آن ايام داشتن شتر از اركان اصلى زندگيشان بوده.

" وَ إِلَى السَّماءِ كَيْفَ رُفِعَتْ" و چرا به آسمان نمى‏نگرند كه چگونه افراشته شده، و به قنديل‏هاى پر نور چون خورشيد و ماه و ستارگان درخشنده آراسته گشته، و در زير آن كره هوا قرار داده شده كه مايه بقاى هر جاندار است و بدون تنفس آن هوا زنده نمى‏ماند.

" وَ إِلَى الْجِبالِ كَيْفَ نُصِبَتْ" و چرا به كوه‏ها نمى‏انديشند كه چگونه ايستاده‏اند، و ريشه‏هاى آنها مانند ميخ اجزاى‏

/ 691