وصف جنت عاليهاى كه چهرههاى ناعمه در قيامت در آن جاى دارند
" فِي جَنَّةٍ عالِيَةٍ ... وَ زَرابِيُّ مَبْثُوثَةٌ" مراد از" عالى بودن بهشت" ارتفاع درجات و شرافت و جلالت قدر و گوارايى عيش آن است، چون در بهشت حياتى هست كه دنبالش مماتى نيست، و لذتى است كه آميخته با الم و درد نيست، و سرورى هست كه مشوب با هيچ غم و اندوهى نيست، و اهل بهشت نه تنها هر چه دوست بدارند در دسترسشان هست، بلكه لذايذى هست كه ما فوق خواست آنان است." لا تَسْمَعُ فِيها لاغِيَةً"- يعنى وجوه نامبرده و يا به عبارتى اهل بهشت، در بهشت حتى يك كلمه لاغيه- بيهوده و بىفايده- نمىشنوند." فِيها عَيْنٌ جارِيَةٌ"- مراد از كلمه" عين" جنس چشمه است، نه اينكه بخواهد بفرمايد در بهشت تنها يك چشمه هست، چون در جاى ديگر صريحا فرموده در بهشت چشمههايى هست، مانند" چشمه سلسبيل" و" چشمه شراب" و" چشمه طهور" و غير آن." فِيها سُرُرٌ مَرْفُوعَةٌ"- كلمه" سرر" جمع" سرير- تخت" است، و منظور از" مرفوع بودن تخت"، مرفوع بودن مقام و منزلت كسى است كه بر آن تكيه مىزند." وَ أَكْوابٌ مَوْضُوعَةٌ"- كلمه" اكواب" جمع" كوب" است، كه به معناى آفتابه بدون خرطوم و دسته است (كه در فارسى آن را تنگ مىگويند) كه در آن شراب مىگيرند." وَ نَمارِقُ مَصْفُوفَةٌ"- كلمه" نمارق" جمع" نمرقه" است، كه به معناى بالش و پشتى است، كه بدان تكيه مىدهند. و" مصفوفه بودن نمارق" به اين معنا است كه اين پشتىها را در مجلس پشت سر هم بگذارند، همانطور كه در مجالس فاخر دنيا چنين مىكنند.(1) خرمى برخوردارى از نعمت از سر و رويشان پيداست. سوره مطففين، آيه 24.(2) روح المعانى، ج 30، ص 114.