مراد از پناهنده شدن مردانى از انس به مردانى از جن در آيه:" وَ أَنَّهُ كانَ رِجالٌ مِنَ الْإِنْسِ يَعُوذُونَ بِرِجالٍ مِنَ الْجِنِّ" - ترجمه تفسیر المیزان جلد 20

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 20

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

عقل ناشى مى‏شود «1». و كلمه" شطط" به معناى سخن دور از حقيقت است «2».

اين آيه هم در مقام تاكيد جمله" لَنْ نُشْرِكَ بِرَبِّنا أَحَداً" است، و منظورشان از جمله" سفيه ما" مشركينى است كه قبل از ايشان در ميان جنيان بوده‏اند. بعضى «3» هم گفته‏اند:

منظور ابليس است كه او نيز از جنيان بوده. ليكن اين احتمال از سياق آيه بعيد است «4».

" وَ أَنَّا ظَنَنَّا أَنْ لَنْ تَقُولَ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلَى اللَّهِ كَذِباً" اين آيه اعترافى است از جنيان به اينكه خيال كرده بودند انس و جن هر چه مى‏گويند راست است، و هرگز عليه خدا دروغ نمى‏گويند در نتيجه وقتى به مشركين برخوردند و از ايشان شنيدند كه نسبت داشتن زن و فرزند به خدا مى‏دهند باور كردند، و آن وقت به آن نسبت‏هاى ناروا ايمان آورده در نتيجه مثل خود آنان مشرك شدند، و هم چنان در شرك بودند تا اينكه قرآن را شنيدند، و حقيقت برايشان روشن گرديد، و اين اعتراف جنيان در حقيقت تكذيب مشركين انسى و جنى است.

مراد از پناهنده شدن مردانى از انس به مردانى از جن در آيه:" وَ أَنَّهُ كانَ رِجالٌ مِنَ الْإِنْسِ يَعُوذُونَ بِرِجالٍ مِنَ الْجِنِّ"

" وَ أَنَّهُ كانَ رِجالٌ مِنَ الْإِنْسِ يَعُوذُونَ بِرِجالٍ مِنَ الْجِنِّ فَزادُوهُمْ رَهَقاً" راغب مى‏گويد: كلمه" عوذ" به معناى ملتجى شدن به غير است و جمله" رهقه الامر" معنايش اين است كه قهر فلان امر بر او احاطه كرد «5» كلمه" رهق" به گناه و طغيان هم تفسير شده. بعضى «6» هم آن را به ترس و شر معنا كرده‏اند. بعضى «7» ديگر گفته‏اند: به معناى ذلت و ضعف است. و همه اين معانى لازمه معناى اصلى كلمه است.

و مراد از پناه بردن انس به جن- بطورى كه گفته‏اند «8» اين است كه در عرب رسم بوده كه وقتى در مسافرت در شب به بيابانى بر مى‏خوردند از شر جانوران و شر سفيهان جنى به عزيز آن بيابان كه سرپرست جنيان است پناه مى‏بردند و مى‏گفتند: من پناه مى‏برم به عزيز اين وادى از شر سفهاى قومش. و از مقاتل «9» نقل شده كه گفته: اولين كسى كه به جن پناهنده شد

(1) مفردات راغب، ماده" سفه".

(2) مفردات راغب، ماده" شطط".

(3) روح المعانى، ج 29، ص 85.

(4) چون از جمله" كانَ يَقُولُ سَفِيهُنا" اين معنا استفاده مى‏شود كه در سابق در بين ما سفيهى بود كه پيش روى ما به خدا حرفهاى دور از حقيقت مى‏گفت، نه اين كه قرنها قبل از ما ابليس چنين و چنان گفت. مترجم.

(5) مفردات راغب، ماده" عوذ" و ماده" رهق".

(6 و 7 و 8) مجمع البيان، ج 10، ص 369.

(9) تفسير روح البيان، ج 80، ص 193.

/ 691