بيان اين سوره پيرامون مساله قيامت كبرى دور مىزند، نخست از وقوع روز قيامت خبر مىدهد، و در مرحله دوم آن روز را يك بار با ذكر چند نشانه، و بار ديگر با اجمالى از سرگذشت انسان در آن روز توصيف مىكند، و خبر مىدهد كه اولين قدم در سير به سوى قيامت مرگ است، و در مرحله سوم سوره را با استدلال بر قدرت خداى تعالى بر اعاده عالم ختم نموده، اثبات مىكند همانطور كه خداى تعالى بر خلقت نخستين عالم قادر بود همچنين بر خلقت بار دوم آن، كه همان قيامت است قادر است و اين سوره به شهادت سياق آياتش در مكه نازل شده است." لا أُقْسِمُ بِيَوْمِ الْقِيامَةِ" ما چه اينكه مجموع" لا اقسم" را كلمه سوگند بدانيم، و چه اينكه حرف" لا" را زايد بدانيم، و چه اينكه آن را نافيه بگيريم- كه البته اقوال هم مختلف است- سوگند در اين آيه سوگند به قيامت است.
مقصود از" نفس لوامه" كه بدان قسم ياد شده است
" وَ لا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ" اين جمله به مقتضاى سياق و از نظر شباهت لفظى كه با جمله قبلى دارد سوگند دوم است، پس نبايد به گفته بعضى اعتنا كرد كه گفتهاند: جمله دوم نفى سوگند است نه سوگند، و مىخواهد بفرمايد: من به روز قيامت سوگند مىخورم، و به نفس لوامه سوگند ياد نمىكنم.و منظور از" نفس لوامه" نفس مؤمن است، كه همواره در دنيا او را به خاطر گناهانش