مراد از اينكه فرمود:" هيچ نفسى نيست جز اينكه بر آن حافظى است" - ترجمه تفسیر المیزان جلد 20

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 20

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

معناى بلندى و ارتفاع مى‏آيد، و از اين باب است كه مى‏گويند:" ثقب الطائر" يعنى پرنده اوج گرفت، به اين مناسبت كه با پرواز خود جو بالا را پاره مى‏كند.

پس اينكه فرمود:" وَ السَّماءِ وَ الطَّارِقِ" سوگندى است به آسمان و به طارق، و آن گاه طارق را تفسير كرده به نجم، يعنى ستاره كه در شب طلوع مى‏كند. و جمله" وَ ما أَدْراكَ مَا الطَّارِقُ" امر آن را بزرگ داشته، مى‏فهماند كه به چيز بزرگى سوگند ياد كرده. و جمله" النَّجْمُ الثَّاقِبُ" بيان طارق است، و جمله در معناى جواب استفهام تقديرى است، گويا وقتى فرموده:

تو نمى‏دانى كه طارق چيست! شخصى پرسيده: چيست؟ فرموده:" النَّجْمُ الثَّاقِبُ".

مراد از اينكه فرمود:" هيچ نفسى نيست جز اينكه بر آن حافظى است"

" إِنْ كُلُّ نَفْسٍ لَمَّا عَلَيْها حافِظٌ" اين جمله جواب قسم است، و كلمه" لما" در آن به معناى" الا" است، و معناى آيه اين است كه: هيچ نفسى نيست الا اينكه نگهبانى بر او موكل است. و مراد از موكل شدن نگهبانى براى حفظ نفس، اين است كه فرشتگانى اعمال خوب و بد هر كسى را مى‏نويسند، و به همان نيت و نحوه‏اى كه صادر شده مى‏نويسند، تا بر طبق آن در قيامت حساب و جزا داده بشوند، پس منظور از" حافظ"، فرشته، و منظور از" محفوظ" عمل آدمى است، هم چنان كه در جاى ديگر فرموده:" وَ إِنَّ عَلَيْكُمْ لَحافِظِينَ كِراماً كاتِبِينَ يَعْلَمُونَ ما تَفْعَلُونَ" «1».

و بعيد نيست كه مراد از حفظ نفس، حفظ خود نفس و اعمال آن باشد، و منظور از حافظ، جنس آن بوده باشد، كه در اين صورت چنين افاده مى‏كند كه جانهاى انسانها بعد از مردن نيز محفوظ است، و با مردن نابود و فاسد نمى‏شود، تا روزى كه خداى سبحان بدنها را دوباره زنده كند، در آن روز جانها به كالبدها برگشته دوباره انسان بعينه و شخصه همان انسان دنيا خواهد شد، آن گاه طبق آنچه اعمالش اقتضا دارد جزا داده خواهد شد، چون اعمال او نيز نزد خدا محفوظ است، چه خيرش و چه شرش.

بسيارى از آيات قرآن كه دلالت بر حفظ اشيا دارد اين نظريه را تاييد مى‏كند، مانند آيه" قُلْ يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ" «2»، و آيه" اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِها وَ الَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنامِها فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضى‏ عَلَيْهَا الْمَوْتَ" «3».

(1) و به درستى بر هر يك از شما حافظانى موكلند، حافظانى بزرگوار و نويسنده، آنچه شما انجام دهيد مى‏دانند. سوره انفطار، آيه 12.

(2) بگو ملك الموتى كه موكل بر شما است شما را تحويل مى‏گيرد. سوره الم سجده، آيه 11.

(3) خداست كه جانها را در حين مرگش مى‏گيرد، و نيز جانهايى را كه هنوز نمرده و به خواب مى‏رود مى‏گيرد، اگر اجلش رسيده باشد ديگر به بدنش بر نمى‏گرداند، و نزد خود نگه مى‏دارد. سوره زمر،

/ 691