بيان آيات
اين سوره تهديد به عذاب قيامت و بشارت به ثواب آن است، ولى جانب تهديدش بر بشارتش مىچربد، و سوره در مكه نازل شده.وجه تسميه قيامت به" قارعه" و تشبيه مردم پس از بر انگيخته شدن، و به توده ملخ
" الْقارِعَةُ مَا الْقارِعَةُ" اين جمله مبتدا و خبر است، و كلمه" قارعة" از ماده" قرع" است كه به معناى زدن بسيار سختى است كه احتياج دارد زننده به جايى اعتماد كند، و اين كلمه در عرف قرآن از اسماى قيامت است. بعضى گفتهاند: بدين مناسبت قيامت را قارعه ناميده كه دلها را با فزع شديدش و دشمنان خدا را با عذابش مىكوبد.و سؤال از حقيقت قارعه در جمله" مَا الْقارِعَةُ- قارعه چيست" با اينكه معلوم است كه چيست، به منظور بزرگ نشان دادن امر قيامت است، و اينكه بيست و هشت حرف الفباى گوينده، و دو سوراخ گوش شنونده نمىتواند به كنه قيامت پى ببرد، و به طور كلى عالم ماده گنجايش حتى معرفى آن را ندارد و به منظور تاكيد اين بزرگداشت مجددا جمله را به تعبيرى ديگر تكرار كرد و فرمود:" وَ ما أَدْراكَ مَا الْقارِعَةُ"." يَوْمَ يَكُونُ النَّاسُ كَالْفَراشِ الْمَبْثُوثِ" كلمه" يوم" ظرفى است متعلق به مقدرى از قبيل" بياد آر"،" مىكوبد"" مىآيد"، و از اين قبيل، و خلاصه معناى آن اين است كه:" بياد آر روزى را كه" و يا" مىكوبد در روزى كه" و يا" مىآيد روزى كه". و كلمه" فراش" به طورى كه از فراء نقل شده به معناى ملخى است كه زمين را فرش كند، يعنى روى گرده هم سوار شده باشند، پس فراش به معناى غوغاى ملخ است.بعضى «1» از مفسرين در اينكه چرا مردم روز قيامت را به فراش تشبيه كرد؟ گفتهاند:براى اين است كه فراش وقتى جست و خيز مىكند نقطه معلومى را در نظر نمىگيرد، مانند مرغان، و به طرف معينى نمىپرد، بلكه بدون جهت پرواز مىكند، مردم نيز در روز قيامت چنين حالتى دارند، وقتى از قبورشان سر بر مىآورند آن چنان ترس و فزع از همه جهات احاطهشان مىكند كه بىاختيار و بى هدف به راه مىافتند، و در جستجوى منزلها كه يا(1) مجمع البيان، ج 10، ص 532.